بنیاد تحقیقات تجربه نزدیک مرگ (NDERF)
تجارب فردی تجربه نزدیک مرگ
خانه NDERF متداول NDE NDE خود را با ما در میان بگذارید


این تجارب نزدیک مرگ، مانند سایر تجاربی که با شما سهیم شدیم ، اگر فرد تجربه کننده درخواست کرده باشد، به گونه ای ارائه می شوند که حریم خصوصی وی را کاملاً حفظ کند. ما فکر نمی کنیم این تغییرات، درک ما را از تجربه نزدیک مرگ بکاهد. به اعتقاد ما، این تغییرات برای همبستگی بنیاد NDERF لازمند.


تجارب نزدیک مرگ و توضیحات: در زیر، خلاصه ای از داستان ها قرار دارند. برای مطالعه ی نسخه ی کامل آنها، بر روی لینک نام تجربه کننده کلیک کنید.

تجارب نزدیک مرگ انحصاراً با بنیاد NDERF در میان گذاشته شده اند... تجارب بیشتر به زودی ارسال خواهند شد



5336. کالی ک. تجربه نزدیک به مرگ 3/5/2024. تجربه ای تا مرز مرگ 9837. برگردان: هشنیز تاثیرگذارترین بخش این تجربه، زیستن دوباره ی آسیب زاترین لحظاتم بود، که از نظر عاطفی توسط دیگری آسیب دیده بودم. در طی آن وقایع، من نه تنها هر عواطفی را که در آن لحظه احساس کرده بودم، بلکه هر حسی را که فردی که به من درد تحمیل می کرد تجربه می نمود را احساس کردم. نه تنها این، بلکه من هر عواطفی را که طرف مقابل تا آن لحظه در زندگی هایشان تجربه کرده بودند را نیز احساس می کردم. این برای من به طرزی باورنکردنی روشن‌گر بود و حس بزرگی از همدلی و بخشش برای فاحش‌ترین آسیبی که احساس کرده‌ بودم به من داد.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل حمله ی قلبی. شش ماه پیش از آن رویای پیش‌آگاهی داشت.

5321. کریستن جی. تجربه نزدیک به مرگ 2/13/2024. تجربه ای تا مرز مرگ 9819. برگردان: هشنیز حرفی زده نشد، با این حال همدیگر را می فهمیدیم. زمان وجود نداشت. هیچ دردی حس نمی کردم. حتی نگرانی‌ها و دردهای معمولی انسانی مانند گرسنگی، پول و چیزهایی که همیشه در پس ذهن من بود، از بین رفته بودند.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل مصرف بیش از حد تصادفی مت(meth)

5308. کارلوس جی. تجربه نزدیک به مرگ 1/30/2024. تجربه ای تا مرز مرگ 9804. برگردان:هشنیز بلافاصله درد و سرما از بین رفت. هر درد و نگرانی، هر تجربه و لحظه ای شسته شده بودند. با یک برق درخشان روبرو شده و چشمانم را باز کردم. پاهایم برهنه بودند و من در چمن های بلند و سبز ایستاده بودم و گرم بودم. هنگامی که به بالا نگاه کردم، زیبایی وصف نشدنی ترین تپه های سبز و درختان گل سرخ را دیدم. دوباره با فلاش روبرو شده و بیرون از این مکان زیبا عقب کشیده شدم.
تجربه ی نزدیک به مرگ مختصر به دلیل هیپوترمی(افت شدید دمای بدن)

5299. کلی بی تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 1/27/2024. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9794. برگردان:هشنیز ناگهان، به گفته ی ما در «فضا» کاملا تنها بودم. بدن فیزیکی نداشتم. من می توانستم در چشم به هم زدنی به هر جایی از کیهان که می توانستم به آن فکر کنم بروم. من تولد سیاره ها و ستاره های زیبایی را دیدم، اما هیچ یک نه در منظومه ی شمسی ما . من این را عجیب می یابم زیرا بی درنگ به جاهایی که به آنها فکر می‌کردم می رفتم، حتی اگر هرگز چیزی در مورد آنها نمی دانستم. در تمام این مدت این گونه به نظر می رسید که می دانستم چه در جریان است. من یک انتخاب داشتم که به هر جایی که می خواستم بروم.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی به دلیل مصرف بیش از حد تصادفی داروی مسکن در سن هفده سالگی.

5291. استیلی پی. تجربه نزدیک به مرگ 1/25/2024. تجربه ای تا مرز مرگ . برگردان: هشنیز زندگیم را از زمانی که نوزاد بودم با خاطراتی که حتی نمی دانستم داشتم، دیدم. من همچنین خاطرات "آینده"ی بزرگ شدن بچه هایم و همسرم را با مرد دیگری دیدم. اما من با مرگ و گذراندن ابدیت در بهشت کاملا در آرامش بودم. تقریباً هاله ای در اطراف خاطرات و چشم اندازهای من وجود داشت. به طور مشخص به یاد دارم که دو دوستم که ماشین را از روی من بلند کرده و مرا از زیر آن بیرون می کشیدند، تماشا می کردم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل سقوط ماشین از روی جک و افتادن روی او.

5290. Aubrey L. تجربه نزدیک به مرگ. 1/25/2024. تجربه ای تا مرز مرگ 9782. برگردان: هشنیز من در یک جای دراز سیاه و لوله مانند اوج گرفته یا شناور می شدم و در پایان درخشان ترین نوری بود که تا کنون دیده بودم. وقتی از میان نور گذشتم، زیباترین، پر و رنگارنگ ترین درختان پاییزی را دیدم. آسمان آبی روشن بود، چمن ها شاداب و سرسبز بودند. بدون هیچ گونه نگرانی احساس آرامش می کردم.
تجربه ی نزدیک به مرگ در سن شش سالگی با ایست قلبی در حین جراحی برای برداشتن لوزه.

5280. رایان ام. تجربه نزدیک به مرگ 1/24/2024. تجربه ای تا مرز مرگ 9771. برگردان: هشنیز سرانجام، من یک چهره ی تابناک و درخشان را دیدم که همان تعریف زیبایی بود. در آغاز فکر کردم ممکن است مادر طبیعت باشد؟ من مثبت نیستم. تصویر بسیار همانند مادر مریم به نظر می رسید، اگرچه نمی توانم تصویر را به خاطر بیاورم، زیرا تقریباً کور کننده بود. او صدای لطیفی داشت که لطیف، اطمینان بخش و امیدوارکننده بود. او در مورد زندگیم و مسیر فعلی به من دانایی داد. او به من گفت که من یک قاتل نبودم، که این راهی که من در آن قرار داشتم مال من نبود.
تجربه ی نزدیک به مرگ در سن چهارده سالگی به دلیل حمله ی آسم.

5275. کریستینا اف تجربه دگرگون کننده معنوی. 1/10/2024. تجربه تحول‌بخش معنوی 9759. برگردان: هشنیز «من اینجا آمدم چون تو مرا فراخوندی، نه برای قضاوت کردنت. اگر نمی خواهی به من نگاه کنی، ناچار نیستی. فقط به سمت دیگر نگاه کن.» و این عمیق ترین جمله ای بود که در سراسر عمرم شنیدم. طرز حرف زدنش، شفقت، عشق و از همه مهمتر قضاوت نکردن. به طرزی باورنکردنی زیبا بود و کاملا مرا به چشم اندازی تازه برد.
رویای STE با آگاهی ژرف از عشق.

5274. استیو پی تجربه نزدیک به مرگ 1/10/2024. تجربه ای تا مرز مرگ 9761. برگردان: هشنیز احساس می‌کردم با سه گروه مختلف از مردم ملاقات کردم، ۱) آنهایی که می‌شناختم و آنها را مانند والدینم تشخیص می دادم، ۲) کسانی که هرگز آنها را ندیده بودم یا حتی درباره آنها چیزی نمی دانستم، و ۳) آنهایی که می‌توانستند پیامی ارسال یا لطف خدا (که) همه ی گناهان را می بخشد را اثبات کنند. ما همه به هم مرتبط بودیم، همه در یک سطح معنوی مرتبط بودیم. من با بدن مسیح یکی شدم. شگفت انگیز بود!! من هرگز نمی خواستم این مکان را ترک کنم. آغوش‌ها برقی احساس می شدند، به نوعی مانند الکتریسیته ی ساکن. مرا پر از خوشی، گرما و عشق کرد
تجربه ی نزدیک به مرگ و پرتگویی ICU-ی احتمالی

5271. Jacob D. تجربه نزدیک به مرگ 12/20/2023. تجربه نزدیک به مرگ 9749. برگردان: هشنیز او سپس کمی به سمت چپ خود حرکت کرد و شکافی بین من و او باز شد. من میلیون ها صدایی را شنیدم که از غم و اندوه فریاد می زدند، همراه با خنده های شنیع. سپس بویی از شکاف آمد. مانند گوشت فاسدشده بود. او سپس به من این انتخاب را داد که یا تا روز داوری آنجا بر دروازه های جهنم بمانم یا به شکلی دردناک و مخدوش به این زندگی بازگردم. سپس احساس بیماری کردم که هم دردناک و هم شرم آور بود. بی درنگ دریافتم که اگر بازگشت را انتخاب می کردم، این حسی بود که احساس می کردم. گمان می کنم که باید انتخابم را کرده باشم، زیرا روح من یک صعود سریع به بدنم را آغاز کرد که روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود. ورود احساسی همانند شیرجه زدن به درون یک استخر آب گرم را می داد.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل اقدام به خودکشی. محتوای جهنمی

5265. ملیسا بی. تجربه ترس و مرگ 12/10/2023. تجربه ترس و مرگ 9742. برگردان: هشنیز زمانی را با مادرم در Disneyworld به یاد آوردم که سه ساله بودم. این خاطره ای نیست که هرگز داشته ام. بخش هایی از آن سفر را به طور مبهم به یاد دارم اما این خاطره یکی از آنها نبود. در آن هنگام دریافتم که زندگیم داشت در برابرم چشمک می زد و من می خواستم بمیرم. من تا کنون از چیزی تا این حد مطمئن نبوده ام. همه ی اعضای من می دانستند که من می رفت که بمیرم. شروع کردم به جیغ کشیدن، تا به امروز نمی‌دانم که آیا من چیزی راصدا کردم یا همه چیز در ذهنم بود.
تجربه ی ترس-مرگ (FDE) به دلیل نزدیک بودن به تصادف رانندگی.

5264. شانا ام. تجربه نزدیک به مرگ 12/8/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 9741. برگردان: هشنیز تونلی باز شد و به نظر می‌رسید که وارد آن شده‌ام. تونل سیاه بود با خطوط برقی درخشان و حلقه‌های نور آبی-سبز متوالی باریک که چشم انداز به داخل تونل می‌رفت. من هیچ نور واحد و روشنی در انتهای آن تونل ندیدم. تونل سمت راست روبروی من بود، با شیب کمی به سمت بالا.
تجربه ی نزدیک به مرگ در سن شش سالگی در طی عمل جراحی آپاندکتومی اورژانسی. ۷۹ سال بعد به اشتراک گذاشته شد.

5263. ال اس. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 12/6/2023. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9736. برگردان:هشنیز راهنماهای من از طریق تله پاتی با من صحبت کردند. از طریق درس ها جنبه های مختلف جهان هستی به من نشان داده شد. به عنوان نمونه، به من گفته شد که با اشکال دیگر زندگی ادغام شوم تا بتوانم دریابم که آنها هوشیار هستند. به من گفته شد که با یک درخت، یک ماهی و یک گل سوسن ادغام شده تا هوشیاری آنها را احساس کنم. من در فضا و به سیاره ای دیگر سفر و گونه های باهوش دیگری را مشاهده کردم.
واکنش آلرژیک به دارو که منجر به عفونت شدید خون می شود.

5262. جف اچ. تجربه تحول آفرین معنوی 12/4/2023. تجربه تحول آفرین معنوی 9740. برگردان: هشنیز اولین بارگذاری انرژی به من یاد داد که چرا از زمان تولد میان این همه سختی قرار داده شده بودم. تصادفی یا ناشی از سرنوشت یا از سر بدشانسی نبود. همه ی آنها از پیش برنامه ریزی شده بودند. تا مرا قوی تر و عاقل تر کنند. تمام دردی که همه ی این سالها به دوش کشیده بودم پاک شد. این احساس را می داد که انگار دوباره متولد شدم. سپس امواج انرژی و پاسخ های بیشتری وارد من شدند. این تجربه بسیار فراگیر بود زیرا آنها مرا روی کف زمین نگه داشتند، هنوز در وضعیت جنینی بودم، ناتوان از ایستادن. خدا به من نشان داد که او چه بود. نه یک مرد یا زن یا هیچ شکل فیزیکی دیگری. خدا عشق خالص است. نور سفید فوق العاده درخشان از انرژی خالص بهترین چیزی است که می توانم آن را توضیح دهم. خدا همه چیز و همه جاست و ما بخشی از خدا هستیم. خدا در وجود همه ی ماست، خوب و بد.
تجربه دگرگون کننده ی معنوی ژرف با اطلاعات معنوی گسترده.

5248. تجربة ستيف د في الإقتراب من الموت 11/15/2023. تجربة الإقتراب من الموت 9722. برگردان:هشنیز در یک نقطه تمام زندگیم در مقابلم چشمک زد. این تکه‌های کوچکی از زندگی من نبود، بلکه به نوعی یک‌باره تمام زندگیم بود. بعضی از چیزهایی که دیدم و به یاد آوردم باعث احساس سرخوشی، خنده ام شد و اوقات دیگر غم و اندوه، اما باز هم به یکباره اتفاق افتاد. در مقطعی، به من گفته شد که "عشق تنها چیزی است که اهمیت دارد." این به معنای عشق به همه ی همنوعان، عشق و احترام به زمین، به پرندگان، حیوانات و حتی حشرات بود. همه ی چیزها از جانب آفریدگار ما هستند و ما همه، همه چیز در هر سطحی به هم متصل هستیم.
تجربه ی نزدیک به مرگ قابل توجه به دلیل ایست قلبی.

5246. Dane L تجربه ای تا مرز مرگ 11/10/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 9719. برگردان: هشنیز دیدم نوری از اطراف در می آید. انگار در نمی توانست جلوی نور را بگیرد. به سمت در رفتم و ان‌ را باز کردم. راهرویی طولانی، روشن و تمیز دیدم. من «قدم‌ زدم»، مطمئن نیستم چگونه، از راهرو به سمت دری سفید در انتهای راهرو جابجا شدم. متوجه شدم که در بسیار زیبا، نه آراسته، اما تمیز و دارای یک دستگیره ی طلایی بسیار زیبا بود. برای چیزی که چند دقیقه به نظر می رسید به دستگیره نگاه کردم. می دانستم که نمی توانستم در را باز کنم، اما می خواستم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دنبال تصادف رانندگی.

5245. لری ام تجربه نزدیک به مرگ 11/4/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 9716. برگردان: هشنیز این "خود روح" من بود که بلافاصله دریافت که من در مقابل "یک موجود" ایستاده بودم که بر اورنگی بسیار آراسته از طلا و عاج نشسته بود. موجود یک ردای سفید پوشیده بود با کمربندی طلایی به دور کمر ، دستها و پاها به رنگ برنزی بودند. یک هاله یا شاید تاج انرژی وجود داشت که صورت را به طور کامل می پوشاند، زیرا از پوشاندن کامل بالای شانه ها تا ۱۸ دقیقه بالاتر از قسمت بالای سر امتداد یافته بود.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل غرق شدگی توسط برادر در سن پنج سالگی. شصت و نه سال بعد به اشتراک گذاشته شد.

5243. ماريا جي تجربة الإقتراب من الموت 10/28/2023. تجربة الإقتراب من الموت 9711. برگردان: هشنیز پشت پدربزرگ و مادربزرگم، در دوردست، کوهی عظیم با آبشارهای زیبا وجود داشت که از ارتفاع بسیار بالا به دریاچه ای تحسین برانگیز فرو می ریخت. اطراف دریاچه را مردم شاد احاطه کرده بودند. برخی در آن آب تنی می کردند؛ برخی برهنه و برخی دیگر با لباس سفید. انگار بهشت بود. وقتی آن را دیدم، چنان آرامش بی‌نظیری را احساس کردم که دلم می‌خواست آنجا بمانم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل غش در نتیجه ی بیماری کبدی

5241. نادیا ال تجربه تحول آفرین معنوی (STE) 10/23/2023. تجربه تحول معنوی (STE) 9712. برگردان:هشنیز احساس سعادت و خوشحالی کردم، و آنجا نور درخشانی وجود داشت. ناگهان همه ی چیزهایی را دیدم که تا کنون برای من رخ داده است، نه فقط در این زندگی بلکه در تمام زندگی های پیشین. من دختر کوچکی بودم که در آپالاشیا به قتل رسید. من یک نقاش گوشه گیر فرانسوی با سبیل بودم. من ناگهان زمان را همان طور که واقعا هست درک کردم - به عنوان چیزی که در یک حرکت متوالی و خطی اتفاق نمی افتد، بلکه انفجاری از ابدیت یکباره برای بی نهایت است. زیبا بود و من همه چیز را فهمیدم.
خواب تجربه ی دگرگون کننده ی معنوی با آگاهی از زندگی های زمینی پیشین.

5238. پیتر اف. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 10/20/2023. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9707. برگردان: هشنیز من فقط تسلیم شده و خود را در یک خلاء یافتم.اصلاً هیچ حسی وجود نداشت، هیچ چیزی برای دیدن، شنیدن، احساس کردن و غیره. اصلاً هیچ فکری نداشتم، فقط ژرف ترین و خالص ترین حس آرامشی بود که تا کنون احساس کردم. احساس مبهمی از رفتن به جایی داشتم، اما راهی نداشتم بگویم کجا و چگونه. من هیچ درکی از زمان نداشتم بنابراین نمی توانم بگویم چه مدت آنجا بودم. این تنها چیزی بود که در خلا وجود داشت: یک احساس آرامش کامل درونی و جابجایی مبهم به جایی.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی به دلیل قسمتی از بیهوشی در زمان سوگواری مرگ همسرش در روز قبل.

5237. ویکتور کی. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 10/13/2023. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9699. برگردان: هشنیز من از میان یک درگاه آبی رنگ گذشته و حس آرامشی داشتم که پیشتر هرگز احساس نکرده بودم. برادرم به سمت من آمد و با تله پاتی به من گفت که به بدنم برگردم و درازکشیده و قوی باشم چون دخترانم را داشتم. دراز کشیدم و سخت تلاش کردم که قوی باشم. در هر دو قسمت بالا تنه و پایین بدنم بسیار عرق می کردم.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی به دلیل برخورد با ماشین هنگام دوچرخه‌سواری.

5234. Jairo G تجربه نزدیک به مرگ 10/2/2023. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9701. برگردان:هشنیز من خیلی بیشتر از احساسات انسانی احساس می‌کردم، زیرا بیشتر یک نوع تحقق کامل، تغییرناپذیر و نابود نشدنی بود. این رضایت و قدردانی هماهنگ از روی لطف بود. توضیح آن بسیار زیبا و سخت بود زیرا هرگز در زندگی زمینی ام چنین چیزی را احساس نکرده بودم. تصمیم گرفتم با حسرت به زمین برگردم زیرا هرگز در زندگی ام اینقدر احساس آرامش نکرده ام.
تجربه ی نزدیک به مرگ در طول آموزش رزمی

5233. دکتر ساموئل آر. تجربه نزدیک به مرگ 9/26/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 9698. برگردان: هشنیز سپس هر دو والدین متوفی من از جایی نامعلوم ظاهر شدند. پدر و مادرم سال پیش درگذشته بودند. در سال ۲۰۰۹ در فاصله ی شش ماه از یکدیگر. من همان طور که به سمت آنها می رفتم شوکه و لبریز از خوشی شدم. هنوز احساس سرخوشی، رضایت و آرامش بی اندازه ای داشتم. سلام کردم و به آنها گفتم که می خواهم با آنها باشم. من در واقع از آنها خواهش کردم که اجازه دهند با آنها بروم. به من گفتند برگردم.
تجربه ی نزدیک به مرگ از پزشک به دلیل غرق شدن.

5231. تیم وی. تجربه ای تا مرز مرگ 9/24/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 16134. برگردان: هشنیز همانطور که وقایع زندگیم را که پیش رویم آشکار می شد تماشا می کردم، ارتباط غیرقابل توضیحی را با هر لحظه احساس می کردم، صرفنظر از این که چقدر مهم یا به ظاهر بی اهمیت باشند. لحظه های مهربانی و شفقت که با نوری عمیق تابیده می شد، مسیر سفرم را روشن می کرد. با این حال، لحظاتی از خودخواهی، آسیب و بی تفاوتی نیز وجود داشتند که بر روی تابلوی زندگی من سایه هایی می انداخت. من یک مرور زندگی را تجربه کردم - سفری در تاریخ خودم، با هدایت خرد این موجودات باستانی. هر خاطره نه تنها خود رویدادها را در بر می گرفت، بلکه عواطف، نیات و پیامدهایی را که از آنها ناشی شده بود را نیز شامل می شد. این مکاشفه‌ای از ارتباط متقابل بود، دریافت این نکته که اعمال من در زندگی های دیگران موج می‌زد و در کیهان طنین انداز بود. در این فرآیند مقدس، به درک عمیق و ژرفی از به هم پیوستگی همه ی موجودات و قدرت انتخاب هایمان برای شکل دادن به دنیای اطرافمان دست یافتم.
تجربه ی نزدیک به مرگ استثنایی به دلیل غرق شدن.

5230. Wooter VA تجربه نزدیک به مرگ احتمالی 9/24/2023. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9697. برگردان: هشنیز من در مزرعه ای بودم که آسمان آن ارغوانی بود، پرندگان برایم آوازهای زیبایی می خواندند و درختان زیبایی وجود داشت. در طول مسیر افرادی را دیدم که به دیگرسو رفته بودند. آنها با من صحبت کردند، به من اطمینان و به من احساس امنیت می دادند. آنها همچنین به من کمک می کردند تا دریابم که همه چیز خوب بود و همه چیز همان طور بود که قرار بود باشد. آنها به من گفتند که نباید نگران چیزی باشم. من فقط آن را نشنیدم، (بلکه) آن را به عنوان سعادت و پذیرش احساس کردم.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی ناشی از دوره ی بیهوشی آشکار.

5229. Shayne D. تجربه نزدیک به مرگ 9/22/2023. تجربة الإقتراب من الموت 9695. برگردان: هشنیز به یک باره چشمانم در گوشه ی سقف بودند همان طور که فکر می کردم کجا هستم. برای من ۱۵ تا ۲۰ ثانیه طول کشید تا دریابم که داشتم دقیقا از گوشه ی سقف به اتاق نگاه می کردم. از آنجایی که یک اتاق مستطیلی بود، به خطوط جایی که دیوارها به سقف می رسند نگاه می کردم. من می توانستم تفاوت طول خطوط و رنگ دیوارها را تشخیص دهم. در انتهای خطوط، رنگ‌های مختلفی وجود داشت که به طور قابل توجهی این که دریابم واقعاً در کجا بودم را برای من آسان‌تر می‌کرد.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل کمبود اکسیژن آشکار ناشی از استنشاق بوتان

5228. تجربه نزدیک به مرگ تام ام 9/18/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 9693. برگردان:هشنیز وقتی به نور رسیدم، احساس کردم عشقی بی قید و شرط از نور در حال آمدن است. من پیش از NDE یا پس از آن هرگز چنین عشقی را احساس نکرده بودم. هیچ کس نپرسید دین من چیست یا به خدا اعتقاد داشتم یا نه؟ عشق واقعا بی قید و شرط بود. من یک صدای زنانه را در سرم شنیدم که می گفت: "می توانی بمانی یا می توانی برگردی، اگر تصمیم به بازگشت داشته باشی کارهای زیادی برای انجام دادن تو وجود دارند."
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل آسیب سر ناشی از افتادن از یک دوچرخه در سن چهارده سالگی. به اشتراک گذاشته شده ۶۴ سال بعد.

5225. ابی تجربه نزدیک به مرگ احتمالی 9/10/2023. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9650. از مکزیک. اصل به زبان اسپانیایی، ترجمه شده به انگلیسی توسط Camille. برگردان: هشنیز مطمئن بودم که پیشتر آنجا بوده‌ام، که این جایی بسیار آشنا بود و این که اینجا خانه ی من بود. می دانستم که قطعا در وضعیت طبیعی خود بودم و این که به آنجا تعلق داشتم. مطمئن بودم که زندگی روی زمین نمایشنامه‌ای بود که در آن شخصیتی را تجسم می‌دادم که نقش‌های متفاوتی را بازی می‌کرد: دختر، مادر، خواهر، کارمند، همسر و غیره. اما فقط همین بود. این یک نمایشنامه ی تئاتر بود، که در آن اشتیاق، علایق و احساسات تنها در آن واقعیت وجودی داشت. بشنو وجود نداشت؛ (و) در ابعادی که اکنون خود را در آن یافته بودم، ارزشی نداشت.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی «مصرف بیش از حد دارو یا دارو» را بیان می‌کند جزئیاتی در این مورد وجود ندارد.

5224. مایکلا جی. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9/10/2023. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9670. برگردان: هشنیز وقتی سه ساله بودم، کنار حوض باغ زانو زده و به (سمت) یک نیلوفر آبی دست دراز کردم. تعادلم را از دست دادم و در آب افتادم. من نمی توانستم شنا کنم، بنابراین فرو رفتم. بلافاصله تاریک شد. در همان هنگام نور شدیدی را از دور دیدم. در اطرافم چهره های کوچکی را دیدم با خطوط دامن بالدار. شخصیت ها شبیه پری های کوچک بودند. می دانستم که داشتم می مردم ولی حس خوبی داشت. من حتی خفه نشدم. چنین احساس می شد که انگار برای یک لحظه از حال رفتم.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی در سن سه سالگی به دلیل غرق شدن.

5223. دانیل دبلیو. تجربه نزدیک به مرگ 9/13/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 9691. برگردان:هشنیز بلافاصله، هر بخشی از آنچه فکر می کردم وجودم بود، حتی بهتر از قبل احساس می کردم. احساس خوشحالی و کیف کردم. من نه تنها صدا را در گوش هایم می شنیدم، بلکه احساس می شد خونم، سلول هایم و همه ی اعضایم آن را شنیده اند. آنقدر زنده بودم که کلمات مرا ناکام می گذارند. چیزی نیست که برای انتقال این که چقدر احساس عالی و فوق العاده ای داشتم بتوانم بگویم. صدا به من گفت: می خواهی چه کار کنی؟
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل ایست قلبی در هنگام رانندگی.

5217. Sandra M. تجربه نزدیک به مرگ 9/9/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 9661. برگردان: هشنیز در رویای من یک اتاق سفید وجود داشت. سفید نزدیک ترین چیزی است که می توانم آن را بنامم، اما اتاق فراتر از سفید بود. اتاق به گونه ای می درخشید که انگار منبع نور خودش است. مردی را در اتاق دیدم که لبخند زد. او به من یک احساس آرامش و آسودگی کامل می داد. حتی چهارده سال بعد با نوشتن این، دشوار می یابم که بدون گریستن به این آرامش اشاره کنم. دهانش تکان نمی خورد اما او به من گفت که باید برگردم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل خونریزی بعد از زایمان سزارین. چند بخش جالب از انتقال از اتاق بیمارستان به اتاق غیرمعمولی با حضور یک مرد.

5216. کیم ان. تجربه نزدیک به مرگ 9/9/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 9659. برگردان: هشنیز نه فقط از بالای سرم، بلکه از هر جهت با نور درخشانی احاطه شدم. آرام ترین احساسی که تا کنون داشته ام را داشتم. من نمی توانم آن را توضیح دهم و هرگز قبل یا بعد آن را تجربه نکرده ام. به من گفتند که تصمیمی داشتم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل خونریزی بعد از زایمان سزارین.

5214. آرازوردی ت. تجربه نزدیک به مرگ 9/9/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 9655. برگردان: هشنیز با دیدن یک قلمرو پانوراما که با نور تابشی مشخص می شود، آرام شدم. در این فضای بی کران و نورانی با انبوهی از چهره های نوزاد خندان مواجه شدم. آنها با امواج خوشامدگویی به من درود فرستادند. در میان این وسعت نورانی، من تمام زندگی خود را در یک عکس فوری در میان این چهره های فرشته گون مشاهده کردم. این منظره مرا سرشار از شور و شعف کرد. نگاه های شادشان به من دوخته شده بود. این تصاویر خلوص، قداست الهی و زیبایی بی مانند بود. مشاهده ی آنها آرامش بخش ترین لحظه ای بود که هرگز در زندگی ام با آن روبرو شده بودم.
تجربه نزدیک به مرگ به دلیل غرق شدن/خفگی. 53 سال پس از تجربه به اشتراک گذاشته شد.

5213. هری پی. تجربه تحول معنوی (STE) 9/9/2023. تجربه تحول معنوی (STE) 9654. برگردان:هشنیز از او پرسیدم که چرا (مرا) ترک کرد و سپس با او صحبت کردم، و او پیرامون تیرک دور از دید سه مرد حرکت کرد، و همان طور که به من نگاه می کرد، احساس نافذی از عشق شدید به سمت من ساطع کرد. عشقی که می توانستم به عنوان یک حس فیزیکی احساس کنم. اینجاست که واقعا عجیب شد و او خودش را به عنوان یک فرشته آشکار کرد. چند لحظه ی دیگر صحبت کردیم. او سپس گفت "تو نباید اینجا باشی".
تجربه ی تحول آفرین معنوی در خواب با برخورد قابل توجه با یک فرشته.

5211. لیزا ام اس تجربه نزدیک به مرگ 9/9/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 9652. برگردان: هشنیز او به من یادآوری کرد که وقتی کودک بودم، برای یک هدیه ی روح دعا کرده بودم. او گفت هدیه ای را که درخواست می کردم به من نداد. هدیه ی من این است که برای مردم احساس امنیت ایجاد کنم. برای همین است که من همیشه از مردم دفاع می کنم. او گفت برمی گردم. ما در مورد رویدادهای آینده بحث کردیم که در آن به من برای کمک به دیگران نیاز بود. در یک جا از من پرسید که آیا یادم می آید که چگونه عاشقانه در مورد یک همسایه شوخی می کردم؟ وقتی او خیلی مریض بود، به خانه ی من آمد و گفت: "خدا گفته که اگر اینجا بیایم تو مرا نجات می دهی."
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل لخته شدن خون در مغز. او در خانه بود، اما یک قسمت آشکار از بیهوشی با تجربه ی خارج از بدن.

5207. الیزابت اچ. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9/8/2023. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9641. برگردان: هشنیز برای سال‌ها، خاطره ای داشتم از نگاه کردن به دختر بچه‌ای که روی تخت بسیار بلندی نشسته بود. آن با یک تکه از لحاف کارمان پوشانده شده بود. می توانستم بگویم دختر کوچک من بودم.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی در سن ۳-۴ سالگی به دلیل حمله آسم. ۶۳ سال بعد به اشتراک گذاشته شد.

5203. پاتریشیا بی تجربه نزدیک به مرگ 9/1/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 9669. برگردان: هشنیز تنها چیزی که می توانستم ببینم یک نور بسیار درخشان بود. چند قدمی برداشتم و شروع کردم به دیدن اشکال انسانی که به آرامی به سمتم می آمدند. از نور مه آلود، زنی قد کوتاه، چهارشانه با موهای خاکستری به من نزدیک شد. لبخند بزرگی زد و نامم را گفت. من او را نمی شناختم اما می دانستم که او فرد مهمی برای من بود و این که او مرا دوست داشت. (یکدیگر) را در آغوش گرفتیم. اشکال بیشتری را دیدم که به سمت ما می آمدند.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل آسیب به سر در سیزده سالگی. پنجاه و پنج سال بعد به اشتراک گذاشته شد.

5201. تجربه نزدیک به مرگ توماس جی. 9/1/2023. تجربه ای تا مرز مرگ. 9681. برگردان: هشنیز او مرا به جایی کشاند که در آنجا برکه ای شگفت انگیز با شفاف ترین آب وجود داشت. آب پاک بود و با شکوه می درخشید. خورشید تازه در حال طلوع بود و رنگ نوری که پخش می‌شد چیزی بود که نمی‌توانم آن را با کلمات بشریمان توصیف کنم. آرامشی که در کنار این برکه احساس می کردم دوباره چیزی است که نمی توانم آن را با کلمات بیان کنم. حضور خدا و فرشتگانش را احساس می کردم. صدای موزیکی که مانند هیچ صدایی نیست!
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل تصادف خودرو.

5200. شین بی. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ. 9/1/2023. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9680. برگردان:هشنیز با پدربزرگ و مادربزرگ مرحومم یک رویارویی داشتم. آنها بیش از بیست و پنج سال پیش مرده بودند، اما انگار تازه همدیگر را دیده بودیم. از حضورشان تعجب نکردم. ما در امتداد پلی روی یک خلیج قدم زدیم. آفتاب گرم بود. می توانستم بوی ادکلن پدربزرگم را استشمام کنم. آنها در سنی بودند که من آخرین بار آنها را دیده بودم، بیست و پنج سال پیش. یک رعد و برق غول پیکر به صورت عمود به فاصله ی یک بازو پدیدار و از میان یک تونل تاریک عبور کرد.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی به دلیل پارگی رگ آماس (aneurysm) مغزی.

5193. تجربه نزدیک به مرگ سارا دبلیو 8/11/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 9631. برگردان:هشنیز به صفحه ی شطرنج اشاره کردم در حالی که سعی می کردم بر خلق و خوی خود مسلط باشم. مثل آن نوجوان عصبانی بودم، درخواست کردم که بدانم 'چرا؟! آیا این برای شما نوعی بازی است؟ یک جوک؟' سرانجام راهنما در سرم با من صحبت کرد. بعد فهمیدم که چیزی با صدای بلند نگفته بودم. در آنجا اصلاً نیازی به صحبت کردن نیست، زیرا ارتباط بدون توجه به فاصله، آنی و واضح است.راهنما به من گفت: "تو زندگی خود را روی زمین انتخاب و تو رنج خود را انتخاب می کنی." (در برابر)این کلمات مطمئناً من کم آوردم و مرا در سکوت شوکه کردند. من دیگر عصبانی نبودم، فقط باورکردنی نبود. من به راهنما گفتم، "فقط یک احمق این را انتخاب می کرد"
تجربه ی نزدیک به مرگ در سن پانزده سالگی به دلیل سوختگی.

5192. برایان ان. تجربه تحول آفرین معنوی (STE) 8/11/2023. تجربه تحول آفرین معنوی (STE) 9629. برگردان:هشنیز من در کهکشان ها، ستاره های گذشته سفر کردم و هزاران سال از بدنم و زمین دور بودم. هرچه به جایی که هدایت می‌شدم نزدیک‌تر می‌شدم، سعادت، شادی، عشق و ارتباط خالص قوی‌تر احساس می‌شد. فراتر از حرف بود. هیچ چیز نمی تواند احساس عشقی را که من حس کردم توصیف کند. حواسم تقویت شده بودند، از دست دادن بدنم نیرومند بود. این احساس را می داد که تمام بازدارندگی‌ها را کنار می‌گذارم، روحم توسط این موجودی که هنوز نمی‌دانستم چگونه با او ارتباط برقرار کنم، مانند نوزاد تازه متولد شده ای که‌حرف زدن بلد نیست، از مسیری به قلمروی دیگر کشیده می‌شد. من در این منطقه ی تاریک در فضا بودم اما می‌توانستم یک سحابی و همه ی کهکشان‌های زیبای پر از رنگ و شکوه را ببینم، جایی که مروری بر زندگی از طریق تصاویر خاطرات و تجربیاتی که هر لحظه می‌توانستم آن‌ها را تصدیق و دسته بندی کنم، دیدم.
تجربه ی دگرگون کننده ی معنوی بسیار دقیق مانند تجربه ی نزدیک به مرگ

5189. تجربه ی نزدیک به مرگ شماره ی 8/3/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 9624. برگردان: هشنیز از اسپانیا. اصل به زبان اسپانیایی، ترجمه شده به انگلیسی توسط Camille. دیدم که لبه های یک شبح از بدنم بیرون آمد. شکل آن شبیه یک اسکلت و به رنگ شرابی/بنفش عمیق بود. در یک گوشه ی اتاق، یک تونل سیاه نسبتاً عریض دیدم. در گوشه ی بالای سمت چپ یک تکه قاب سبز رنگ و در گوشه ی بالایی سمت راست یک قاب مشکی وجود داشت که هر دو کمی از تونل بیرون زده بودند.احساس کردم که بخشی از من با آن شبح آغاز به ترک کرده بود، و با ترک بدن، خود راستین من واقعاً درون آن شبح بود. شکل اسکلت به سرعت به سمت ورودی تونل رفت و در همان لحظه از درون به خودم گفتم و انگار صدایی از من بیرون آمده بود: "من نمی خواهم به آنجا بروم"
تجربه ی نزدیک به مرگ مختصر به دلیل مشکلات قلبی

5188. Kyah تجربه نزدیک به مرگ 8/2/2023. تجربه نزدیک به مرگ 9626. برگردان:هشنیز من از طریق تله پاتی یک گفتگو با خدا داشتم. هوا تاریک بود و نمی توانستم او را ببینم. قیرگون بود و در هیچ بدنی نبودم. من درخواست کردم که زمین را ترک کنم. او گفت که من فقط در نیمه ی راه بودم. من پاسخ دادم که اگر نیمه ی دوم مانند نیمه ی نخست زندگی من است، برای همین است که من بیرون هستم. او به من گفت که من عمداً تا آنجا که ممکن است سختی ها را انتخاب کردم تا عمیقاً با افراد زیادی ارتباط برقرار کرده و آنها را بالا ببرم. من انتخاب را به خاطر نداشتم؛ اما بعد به یاد آوردم که وقتی کوچک بودم به آن فکر می کردم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل اقدام به خودکشی و ایست قلبی.

5186. گریگوری بی. تجربه تحول آفرین معنوی 8/1/2023. STE 9623. برگردان :هشنیز آگاهی فراتر از درک ایجاد شد. می توانستم دنیا را بدون چشم انسان ببینم. هر چیزی همزمان بزرگ و کوچک به نظر می رسید. برای مثال، خانه ها کوچکتر از درختان به نظر می رسیدند. اما درختان مانند موهای کوچک بر روی "صورت زمین" به نظر می رسید. جهان یک نیروی ارتعاشی از انرژی بود. ذرات کریستالی انرژی همه چیز را فراگرفته و به هم متصل می کرد. زندگی رقصی شاد از آواز خوانی انرژی ناب از هر سلول یا اتم بود. شور و شوق فراگیر و من با هر حسی از خوشی می خندیدم.
تجربه ی تحول آفرین معنوی ژرف در هفده سالگی. چهل و پنج سال بعد به اشتراک گذاشته شد.

5185. Tilda R تجربه نزدیک به مرگ 7/24/2023. تجربه نزدیک به مرگ 9621. برگردان: هشنیز خودم را در محیطی پارک مانند یافتم و به تپه ها و درختان سرسبز و در حال چرخش نگاه کردم. به نظرم شگفت آمد چون نوری آبی و دربرگیرنده که همه جا را فرا گرفته بود آنجا وجود داشت، اما بسیار آرام بخش بود. احساس فوق العاده ای داشتم بدون هیچ دردی. من خیلی راحت و آرام بودم و می توانستم خود را در حال لبخندزدن احساس کنم. همین طور که به پیرامون نگاه می کردم، متوجه بالای تپه شدم که پدر مرحومم داشت برایم دست تکان می داد. دو سگ مرده ام را هم دیدم که به سمتم می دویدند. من سریعا شروع کردم به قدم زدن به سمت انها. خیلی احساس خوشحالی می کردم!
حادث شدن ناخودآگاهی ضمنی در حین ماساژ گردن

5184. کوین مک. تجربه مشترک مرگ 7/20/2023. تجربه مشترک مرگ 9619. برگردان:هشنیز برای من، چیزی که دیدم در برابر آنچه احساس کردم چیزی نبود. من به طور کامل و سراسر مسغرق در عشقی بی قید و شرط بودم! من در یک چنان هیبت کاملی بودم که از همسرم و هیچ چیز دیگر جز عشقی که از میان من تشعشع می کرد آگاه نبودم. همه ی استرس، غم، ترس، هر و همه ی افکار و احساسات منفی با عشق و خوشی جایگزین شده بود که فراتر از همه ی ادراک بشر است. احساس می‌کردم زنده‌تر از هر زمان دیگری هستم. من روشن بین و عارف به همه چیز بودم.
تجربه ی مشترک قابل توجه نزدیک به پایان زندگی در زمان مرگ همسر.

5183. Portia Y تجربه نزدیک به مرگ 7/18/2023. تجربه نزدیک به مرگ 9618. برگردان:هشنیز مادرم داشت پیشانی ام را نوازش می کرد. احساس آرامش و عشق وصف ناپذیری داشتم. به او گفتم که اینجا هوا گرم است، و من احساس عشق زیادی می کنم. او به من گفت باید برمی گشتم زیرا کارهای بیشتری می بایست انجام دهم. به او گفتم که نمی‌خواستم برگردم، و اینجا را دوست دارم. به مامانم گفتم که نمی خواستم برگردم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل تصادف اتومبیل

5181. آرتور ام. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 7/13/2023. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9616. برگردان:هشنیز من دکترها را می دیدم که عمل جراحی را انجام می دادند. در سمت چپم پدرم را دیدم. نخستین چیزی که از او پرسیدم این بود که آیا من مرده ام؟ او گفت نه. شما در حال انجام عمل جراحی هستید و با من خواهید بود تا فعلاً تا زمانی که عمل جراحی در حال انجام است. احساس فوق العاده و سبکی داشتم. ما داشتیم به چیزی می خندیدیم اما یادم نمی آید چه چیزی بود. پدرم دستم را گرفت و گفت: "بیا ببینیم مامانت در چه وضعی است". او در بیمارستان در اتاق انتظار بود در حالی که من داشتم عمل می کردم.
تجربه ی بیهوشی در طول جراحی مغز و اعصاب که بسیار شبیه تجربه ی نزدیک به مرگ بود.

5180. بیل دی. تجربه تحول آفرین معنوی (STE) 7/13/2023. تجربه تحول معنوی (STE) 9615. برگردان: هشنیز از خواب بیدار شدم و خودم را بیرون از رختخواب، درحالی که روی لبه ی پایین تختم نشسته بودم، یافتم ... و صدایی به من آمده (در ذهنم) گفت: "من می خواهم به شما نشان دهم که زندگی می تواند مانند چه چیزی باشد."سپس مرا در مرکز قلب و مرکز مغزم لمس کرد و یک "گسترش" رخ داد. همانطور که این نورها گسترده می شدند، من با آنها گسترش یافتم. سقف اتاق خوابم را دیدم که به سمتم هجوم می‌آورد، سپس تخته‌های زیر شیروانی، آنگاه به پایین نگاه کردم و می دیدم که سقف خانه‌ام کوچک می‌شود، سپس کالیفرنیا، سپس زمین در پشت سرم کوچک می‌شد.
تجربه ی دگرگون کننده ی معنوی قابل توجهی که منجر به تأسیس یک جنبش بزرگ بین المللی شد.

5179. مایکل اف. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 7/11/2023. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9614. برگردان: هشنیز من با خدا صحبت کردم و در یک مقطع به نظر می رسید زندگی من خیلی سریع پیش می رود. من به خاطر برخی اقداماتی که خوب بودند مورد تحسین قرار گرفتم. این احساس را داشتم که آنجا کارهای بیشتری وجود داشت که می‌توانستم انجام دهم و این برایم آسان می بود که انجام دهم. یک نفر در آنجا به شوخی سعی کرد مرا دست بیندازد تا فکر کنم آنها خدا بودند. سپس خدا با ما بازی کرد و گفت اگر این درست بود، آنها می دانستند که یک اتفاق بسیار ویژه در آینده رخ می داد. بعداً دوباره حقه باز را دیدم و انگاه اتفاق ویژه رخ داد.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی به دلیل سکته ی مغزی و تشنج

5178. دیوید بی. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 7/11/2023. تجربه نزدیک به مرگ احتمالی 9613. برگردان: هشنیز تنها چیزی که به یاد دارم یک موجود نورانی عظیم و دوست داشتنی است که مرا شفا می داد و حالم را خوب می کرد. من به مادر و پرستارانم در مورد موجود گفتم، اما آنها نمی توانستند او را ببینند.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی در سن سه سالگی به دلیل ذات الریه

5177. Jeanne K. تجربه نزدیک به مرگ 7/11/2023. تجربه نزدیک به مرگ 16130. برگردان: هشنیز یادم می آید آگاه بودم که بیرون از بدنم و از خانه دور بودم. هیجان زده بودم که دردی نداشتم. خیلی آرامش بخش بود. خودم را مشاهده کردم و دیدم که روح آبی لاغر و شناوری هستم. مانند پارچه ای با حرکت آهسته، همچون روبنده ای مانند تول(tule)به نظر می رسید. یادم می آید که در پیرامون به رنگ های آسمان پهناور نگاه می کردم. تا کنون هرگز چنین رنگ هایی را ندیده بودم. ستاره ها درخشان بودند. آسمان بزرگ به رنگ آبی تیره یا نیلی پرطاووسی بود. یادم نمی‌آید با کسی صحبت کرده یا هیچ موجود روحانی را دیده باشم. من فقط از نداشتن درد و آزادانه شناور بودن لذت می بردم.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی در سن هفت سالگی به دلیل هپاتیت.

5173. بربارة آه تجربة الاقتراب من الموت 7/3/2023. تجربة الإقتراب من الموت 9602. برگردان:هشنیز من الارجنتين. الأصل في كاستيلانو ، ترجمه كاميل إلى الإنجليزية. پس از آن، نوعی گذرگاه مرا به جایی رساند که آرامش حاکم بود. پس از گرفتن آن گذرگاه/تونل، همه چیز ساکت و آرام شد. عشق، آرامش و نورانیتی که در آن زمان تجربه کردم وصف ناپذیر بود. همه چیز آرامش بخش بود، همه چیز خوب بود، همان طور که به یاد می‌آورم، و هر بار که می‌خواهم آرام شوم و از سطوحی که زندگی فیزیکی ما را در بسیاری از لحظات به آن سوق می‌دهد پایین بیایم، این احساس را دوباره زنده می‌کنم. در آنجا، و بدون این که بتوانم زمان زندگی در «آن مکان دیگر» را توضیح دهم، دریافتم که در حال مشاهده ی زمین از آسمان هستم. آنجا پایین، دفن خودم را دیدم. بدون درک مکان و ساعت زمان، به محض رسیدن به آن مکان زیبا و آرام، تشییع جنازه ام را دیدم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل قرار گرفتن در آتش سوزیی که منجر به کشته شدن ۱۹۴ نفر در آرژانتین شد(آتش سوزی کلوپ شبانه کرومانیون - ویکی پدیا). (República Cromañón nightclub fire - Wikipedia).

5170. کنت تی. تجربه تحول آفرین معنوی 6/7/2023. تجربه تحول آفرین معنوی 9594. برگردان: هشنیز از سنگاپور در آن زمان، می دانستم که می توانستم در حال دیدن همان چیزی باشم که همسرم در دیگرسو می دید. من داشتم فکر می کردم که نور سفید باید راهنمایان(masters)، فرشتگان یا انوار متعالی از دیگرسو باشند. از طرف دیگر، من همچنین به طور شهودی می دانستم که زمان همسرم در این پهنه ی فیزیکی به پایان رسیده است
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی به اشتراک گذاشته شده با همسری که در حال مرگ بود.

5169. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ گرچن تی 6/7/2023. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9593. برگردان: هشنیز سپس به سمت چیزی که شبیه تونلی از ابرهای پرمانند سفید بود و به سمت یک نور درخشان حرکت کردم. وجود دو موجود را حس کردم، یکی در مقابل دیگری. موجود سمت راست من دست های دراز کرده داشت. آنجا همچنین یک موجود در مقابل من بود اما کمی فراتر از آن. وقتی به آنها نزدیک شدم، احساس کردم که به سمت بالا به سوی آنها شناور شده ام. نخست موجود سمت راستم با من ملاقات کرد و بی درنگ پیشنهاد کرد تا برای راهنمایی دست مرا بگیرد. در حالی که موجود دیگر بسیار بزرگتر و درخشان تر بود. این موجود به نظر می رسید عاشقانه با آغوش باز مرا نظاره می کرد.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی در سن ۸-۷ سالگی در طی عمل جراحی با ریه ی جمع شده.

5166. Sara V. تجربه نزدیک به مرگ 5/27/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 9582. برگردان: هشنیز (در اصل به ایتالیایی برگردان توسط آلیسون به زبان انگلیسی) من یک تونیک سفید بدون آستین، به بلندی تا زانو، پوشیده بودم. یادم است پابرهنه بودم. احساسم یک شادی بی حد و حصر، سعادت بی پایان بود. در چمنزاری با علف های بسیار بلند می دویدم. چمن رنگ سبز بسیار شدیدی داشت که با وسعت اسکاتلند قابل مقایسه بود. با این حال، رنگ بسیار بیشتر از رنگ سبز تند و فسفری بود. این رنگ در اینجا وجود ندارد، بنابراین توصیف آن دشوار است. آسمان بسیار آبی بود، با چند ابر سفید. منظره ی بسیار دلنشینی بود. در پایین این علفزار مسطح، درخت بلوط عظیم و با شکوهی وجود داشت.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل صدمه ی شدید به سر هنگام سواری با موتور گازی.

5162. نباحت ع. تجربه نزدیک به مرگ 5/20/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 9580. (غیر غربی، اصل به زبان ترکی، ترجمه اوزلم به انگلیسی) برگردان:هشنیز خودم را در حال حرکت در هوا و مشرف به مناظر زیبا دیدم. در سمت راست حصار باغی وجود داشت و آن سوی آن چیزی که به نظر می رسید بهشت است. من مسحور شده بودم. به هر طرف می چرخیدم سرسبز بود با درختان زیاد. من همچنین نور درخشان زیبایی را دیدم. سپس دریافتم که دارم به کوهی که درست روبروی من است، نگاه می کنم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل ضربه به بدن که باعث بیهوشی می شود.

5160. Debra K تجربه نزدیک به مرگ 5/10/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 9579. برگردان : هشنیز مانند پوستر پیتر مکس بود. من زنده‌ترین و زیباترین رنگ‌های روان‌گردانی که تا کنون در زندگی‌ام دیده بودم، را دیدم. چنان احساس آرامشی داشتم که پیشتر هرگز احساس نکرده بودم و واقعا زیبا بود. من همچنین به او گفتم که اذیت شدم که مرا برگرداندند.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل ایست قلبی. حدود ده هفته پس از وقوع به اشتراک گذاشته شد.

5159. استفانیا بی تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 5/8/2023. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9577. یک تجربه استثنایی از اسپانیا. اصل به زبان اسپانیایی، ترجمه شده به انگلیسی توسط Camille. برگردان: هشنیز این موجودات مرا می شناختند و من آنها را می شناختم و پیوند عمیقی بین ما وجود داشت. از آنجایی که می‌توانستم همه ی این فرآیندهای دانش را با هم انجام دهم، و در همان حال با آنها از طریق تله پاتی ارتباط برقرار کنم، هرگز از قدرتی که داشتم شگفت زده نشدم، و این که چگونه می‌توانستم این را فراموش کرده باشم و باور داشته باشم که من آن شخصیت هستم، کسی که با نیازهای پیش پاافتاده اش این گونه روی زمین به من ستم روا داشته بود. با دانستن این موضوع، تمام مشکلاتی که فکر می‌کردم روی زمین داشتم، کاملاً بی‌اهمیت به نظر می‌رسید و حتی مرا وادار می کرد با تمام وجود بخندم. باید اضافه کنم که در آن لحظه، نه به پسرم و نه به هیچ کسی روی زمین فکر نمی کردم، و همه به لذت خودم بودن رها شده و این که تمام جستجوها به یک پایان رسیده بود.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی بسیار عمیق در زمان جراحی

5158. Angel G. تجربه مشترک مرگ 5/1/2023. تجربه مشترک مرگ 9576. برگردان: هشنیز تجربه ی استثنایی.ما شاهد خروج یک گوی نور از بدن او طی دقایق مردن بودیم. نور-گوی سفید متمرکزی از سینه اش از میان استخوان جناغ بیرون آمد، بالا رفت و به طور لحظه ای معلق ماند و سپس در حالی که شتاب می گرفت اتاق را ترک کرد. فکر می کردم دارم چیزهایی را تصور می کنم تا این که دستیار پزشک از من پرسید که آیا نور را می بینم. او گفت پیشتر آن را دیده بود و این که آن روح ویرا بود. او همچنین گفت که تقدس زیادی را در اتاق احساس می کرد (همان گونه که من نیز احساس می کردم).
تجربه ی قابل توجه نزدیک به پایان زندگی (NELE) و تجربه ی مشترک مرگ مربوط به همسر. او همچنین در کودکی یک NDE مختصر داشت.

5151. کاترین N تجربه نزدیک به مرگ 4/12/2023. تجربه نزدیک به مرگ 9567. از فرانسه: (اصلی به زبان فرانسوی، ترجمه شده به انگلیسی توسط Marguy) برگردان:هشنیز در نور ملایم و گرمی حمام می کردم. نوعی موسیقی ملایم شنیدم. کاملا احساس خوبی داشتم. سپس روبرویم دری دیدم. به نظرم رسید که صدایی پر از عشق شنیدم که از من دعوت کرد که بیایم و این در را باز کنم. به در نزدیک شدم و شروع کردم به چرخاندن دستگیره. در کمی باز شد و من توانستم هاله ی نوری را ببینم که حتی قوی تر از آن چیزی بود که هم اکنون در آن بودم. همه چیز نرمی و اسایش بود. مطلقا هیچ ترسی نداشتم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل برخورد با ماشین در سن شش سالگی.

5146. دارلا جی تجربیات نزدیک به مرگ 3/27/2023. تجربیات نزدیک به مرگ 9556. برگردان:هشنیز به سمت بالای کوهی شناور شدم. دستانم کوه را لمس کردند. پدربزرگ و مادربزرگ درگذشته ام به من سلام کردند. هنگامی که به طرحی در زمین نگاه کردم زیبا بود. وقتی نفس عمیقی کشیده و با دقت به بالای قله ی کوه نگریستم، نهایت حس خوشی و عشق را احساس کردم. سپس مادربزرگم به من گفت که از کوه به پایین برگردم.
دو NDE به دلیل ایست قلبی ناشی از مصرف بیش از حد الکل.

5145. Lotte H تجربه نزدیک به مرگ . تجربه نزدیک به مرگ 9553. بر گردان:هشنیز من چیزی جز نور و سفیدی ای که اطرافم را احاطه کرده بود ندیدم. با این حال، مستغرق در بزرگترین حس وضوح و آرامش بی پایان بودم. من، دقیقاً در همان لحظه، با تمام وجودم می دانستم که در میان دنیاها بودم. من زندگیم را مشاهده کردم که از میان من در هیجانات می گذشت و از نداشتن هیچ حس پشیمانی بسیار خوشحال بود. می‌دانستم این لحظه‌ای است که می‌توانم به درون دنیای دیگر گذر کنم. در حالی که زندگی "زمینی" خود را پشت سر می‌گذاشتم کاملا احساس آرامش می کردم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل تصادف رانندگی در صحرای گریت کارو آفریقای جنوبی

5144. ایزابل ب تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 3/20/2023. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9550. برگردان:هشنیز سپس، من بر یک لبه ی تاریکی با دایره ای درخشان و عظیم از نور بودم. آن شروع به برقراری ارتباط با من از طریق تله پاتی کرد. نور مدام به من می گفت که من مرده بودم تا من در درون خودم اعتراف می کردم که مرده ام. آنگاه من پرسیدم: "درختان، آسمان و مراتعی که من در مزامیر درباره ی آنها خوانده ام کجا هستند." نور پاسخ داد: "آن ها فقط کلمات هستند." این مرا ناراحت کرد.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی ناشی از تجویز اکسید نیتروژن برای روش های دندانپزشکی.

5142. Alyssa B تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 3/13/2023. 9548. من در یک پارک زیبا بودم و مادربزرگ مرحومم زیر درختی بزرگ بود. من خیلی به مادربزرگم نزدیک بودم و وقتی او در فوریه ۲۰۱۷ "درگذشت" برایم سخت بود. آنجا رفتم و روی نیمکت کنارش نشستم در حالی که او دستم را گرفته بود. نمی‌دانم ساعت‌ها بود یا روزها، اما فقط مانند چند دقیقه احساس می شد.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی ناشی از مصرف بیش از حد دارو.

5138. تجربه نزدیک به مرگ Ginger M 2/27/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 9544. برگردان:هشنیز من شگفت انگیزترین احساس عشق و آرامشی را که مرا در برگرفته بود احساس کردم. هرگز نمی خواستم این حس تمام شود. بیرون به درون باغی زیبا قدم گذاشتم، جایی که مادربزرگم چشم به راه من بود. او جوان بود، اما می دانستم که او بود. او برای مدتی دراز با من گفتگو کرد. در آن مکان زیبا قدم زدیم و او به من گفت که این باغ او بود. سپس به سمت یک دروازه ی بزرگ، جواهرنشان رفتیم. می توانستم درخشش های طلایی آن سوی دروازه را ببینم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل از دست دادن خون، سه روز پس از زایمان.

5135. Lon B تجربه نزدیک به مرگ 2/19/2023. تجربه نزدیک به مرگ 9540. برگردان: هشنیز هر چند عمرم تا آن نقطه کوتاه بود، دیدم که چقدر خوش شانس بودم که این زندگی را داشتم. من تجربیات یک عمر را زیسته بودم و همه ی آن چیزی که می توانستم احساس کنم شکرگزاری بود. خوشی و سپاسگزاری برای یک چنین تجربه ی زندگی زیبایی. دوباره شروع کردم به گریه کردن، اما این بار اشک شوق. شروع کردم به دعا ، یک دعای شکرگزاری نسبت به افریدگار برای هر چیزی که اجازه داشتم احساس کنم، ببینم، ببویم، بشنوم، لمس کنم، دوست داشته باشم و تجربه کنم. بابت همه ی این ها خدا را شکر کردم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل غرق شدن در سن ۱۴ سالگی. اطلاعاتی در طول تجربه ی نزدیک به مرگ داده شده است که ممکن است جان او را نجات داده باشد.

5133. رایان آر تجربه نزدیک به مرگ 2/14/2023. تجربه ای تا مرز مرگ 9535. برگردان:هشنیز سپس من بالای آب شناور شدم و به آب ارام نگاه می کردم. من موهایم را که چند اینچ در زیر سطح آب در حال چرخ خوردن بود، تماشا کردم. سپس دید من تغییر جهت داد. من به ارتفاع لنگرگاه به سمت ساحل نگاه می کردم. من پسر عموی خود را که از لنگرگاه در حال پایین آمدن بود ، تماشا کردم که برای نجات من به درون آب پرید.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل غرق شدن در پنج سالگی با SOBE اندکی پس از آن. ۵۴ سال بعد به اشتراک گذاشت.

5122. Sanne V تجربه نزدیک به مرگ 1/9/2023. تجربه نزدیک به مرگ 9513. برگردان:هشنیز یادم می آید همه چیز تاریک بود، اما ترسناک نبود. همان طور که به سمت چیزی پرواز می کردم، به چند چیز فکر کردم. فکر کردم که فقط دوازده سال داشتم و این برای مردن خیلی زود بود. در این فکر بودم که پدربزرگم را می بینم. همچنین متوجه شدم که نمی‌خواستم این دنیا را ترک کنم، زیرا می‌دانستم که اگر می مردم، پدر و مادرم احساس ناراحتی می کردند.
تجربه ی نزدیک به مرگ مختصر در سن دوازده سالگی به دلیل برخورد با موتور سیکلت.

5119. تجربه تحول معنوی فرانسوا دی (STE) 1/3/2023. تجربه تحول معنوی (STE) 9510. از فرانسه. اصل به زبان فرانسه. ترجمه به انگلیسی توسط Marguy. برگردان: هشنیز احساس می کردم زنده و بسیار سبک، شاد و کاملاً در آسودگی هستم. هیچ ترسی نداشتم، اما می‌دانستم که قلب فیزیکی من ممکن است متوقف شده باشد و این که زندگی در خارج از بدن ادامه دارد. همه چیز خیلی نرم، خیلی سبک بود ؛خیلی خوب و دلنشین. حضوری را در سمت راستم حس کردم. این حضور واقعاً از من متمایز نبود. این بخشی کامل، دوست داشتنی، شیرین و دلپذیر، زیبا و حساس از وجود خودم بود. مانند یک همراه صمیمی بود که مرا از قدیم الایام می شناخت و در عین حال خودم هم بود.
تجربه ی دگرگون کننده ی معنوی با عیسی

5099. جیلیان سی. تجربه نزدیک به مرگ 11/11/2022. تجربه نزدیک به مرگ 9483. برگردان:هشنیز من از بدنم خارج می شوم و توسط درخشان ترین گرم ترین نور تا کنون احاطه می شوم. تنها راه برای توضیحش خانه ی واقعی ماست، بسیار آشنا احساس می شد، مانند خانه احساس می شد. من قبل یا بعد از این تجربه اینجا روی زمین هرگز احساس (بودن) در "خانه" نکرده بودم. من بدنم را حس نکرده یا ندیدم، من باور دارم بیشتر شبیه منبع نور خالصی بودم که فقط مانند یک رودخانه ی عشق و خوشی خالص در جریان بود. من از بودن در خانه خیلی خوشحال بودم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل برق گرفتگی آشکار در سن هفت سالگی. تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی در سن ۲۵ سالگی همراه با مصرف بیش از حد الکل و غرق شدن احتمالی.

5098. Deanna R تجربه نزدیک به مرگ 11/9/2022. تجربه نزدیک به مرگ 9479. برگردان:هشنیز از بالای شانه ی چپ عیسی به دری نگاه کردم. همچون یک در چوبی چرخان در یک رستوران بود. پدرم از در می آمد. پدر نازنین من که سال ها پیش در سن ۵۷ سالگی بر اثر حمله قلبی شدید در خواب درگذشته بود. او خیلی شگفت انگیز به نظر می رسید. او زیبا، درخشان، شاد، و سلامتی خوبی را بازیافته بود. وقتی چشمانم به چشمان او قفل شد، شگفت انگیزترین احساس عشق را تجربه کردم. من هرگز چنین عشقی را از جانب کسی بر روی زمین حس نکرده ام. به یک باره شستشوی عشق را رویم و روی تک تک سلول های بدنم احساس کردم. نور شگفت انگیزترین و خالص ترین عشق را با نور و گرما داشت. وقتی از در عبور کرد، برای یک لحظه نور فروزان و درخشانی را پشت در دیدم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل نارسایی قلبی ملاقات با عیسی و پدر درگذشته. ADC از فردی که در بخش دیگری از بیمارستان فوت کرده است.

5095. تجربه نزدیک به مرگ ملیندا سی 10/30/2022. تجربه نزدیک به مرگ 9477. برگردان:هشنیز پدرم با من بود. حضور او بسیار اطمینان‌بخش بود و من می‌دانستم که او در طول سال‌ها مراقب من بوده، از من محافظت، و نشانه‌ها/سرنخ‌هایی درباره ی زمان خروج از خانه در طول سال‌ها به من می‌داده تا آسیبی نبینم. آغوش گرم پدربزرگم و دیگر عزیزانی که از آنجا گذشته بودند را احساس کردم. بیشتر شبیه اختلاط یا ترکیب انرژی های ما بود. من پر از عشق بودم و هیچ احساس گناهی به خاطر کسی که در زندگی زمینی ام بودم یا هیچ یک از نقاط ضعفم نداشتم. از سوی یک وجود به من گفته شد آنها نیاز داشتند که برگردم. خانواده‌ام از این که مرا از دست بدهند خیلی رنج می‌کشند. "می دانستم" آنها به من کمک می کنند تا از موقعیتم خارج شوم و مرا به زندگی دیگری که برایم مناسب بود راهنمایی می کردند.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل اقدام به خودکشی با مصرف بیش از حد دارو

5091. تجربه تحول معنوی سینتیا دی (STE) 10/24/2022. تجربه تحول معنوی (STE) 9472. برگردان:هشنیز سپس در زیباترین، درخشان ترین و وصف نشدنی ترین مکان بودم. بلافاصله فهمیدم که بهشت ​​بودم. موزیک خیلی قشنگ بود آبشارهای طلایی باشکوه وجود داشت که با تلالو بسیار می درخشیدند. فرشتگان در اطراف بودند و با لحنی که از این زمین نیست آواز می خواندند. (با نوشتن همه ی اینها اشکم در می آید.) همه چیز در زیباترین و طلایی ترین نور سنگ فرش شده بود. عشقی که در آنجا احساس کردم، شبیه هیچ عشقی روی این زمین نبود.
تجربه تکان دهنده ی معنوی(STE) که بسیار شبیه NDE است.

5089. Mary G تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 10/17/2022. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9469. از ونزوئلا. اصل به زبان اسپانیایی، ترجمه شده به انگلیسی توسط Camille. برگردان: هشنیز ناگهان احساس کردم که با سرعتی باورنکردنی به عقب پرتاب شدم و سپس ناگهان خود را در منظره ی زیبایی پر از گل یافتم. بزرگ بود و من فکر می کردم کجا هستم. از هر سمتی می‌توانستم ببینم، و همه چیز طبیعتی ناب بود، با گل‌هایی از هر رنگ. واقعا جای زیبایی بود. پس از مدتی، احساس کردم که دوباره پرتاب شدم، اما این بار به جلو.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی در طی عمل بیهوشی

5088. رناتا دی. تجربه نزدیک به مرگ 10/13/2022. تجربه نزدیک به مرگ 9465. برگردان: هشنیز در عین حال، هرگز نور درخشان، سفید و زردی که همه جا را روشن کرده بود فراموش نمی کنم. به من گفته شد که زمان من نبود، به وسیله ی چیزی که فکر می کردم عیسی مسیح بوده است. من هرگز در تمام زندگی ام از آن زمان بیشتر از این صلح، آرامش یا آسودگی را احساس نکرده ام.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل تصادف موتورسیکلت.

5086. Carmie S STE/FDE 10/11/2022. تجربه تحول‌آفرین معنوی (STE)/تجربه ترس مرگ (FDE) 9461. برگردان: هشنیز من معتقد بودم که این صدای خداست. از من سه سوال پرسید. نخستین پرسش او این بود که "آیا متوجه می شوید که چه اتفاقی برای شما می افتد؟" من فکر کردم که مرده ام و این همان خدا بود که با من صحبت می کرد، بنابراین پاسخ دادم "بله". سوال دوم او این بود که آیا عواقب گناهان خود را درک می کنید؟ چون فقط می دیدم که چگونه دیگران را آزار می دهم و معتقد بودم که خدا در مورد من قضاوت می کند، پاسخ دادم "بله". من بر اساس بررسی زندگی فرض کردم که قرار است به جهنم فرستاده شوم. سوال آخر این بود: "آیا می‌دانی که برای همیشه از فرزندانت جدا می‌شوی؟"
یک STE/FDE با محتوای جهنمی.

5085. Sandra E مانند یک تجربه نزدیک به مرگ است 10/7/2022. مثل یک تجربه نزدیک به مرگ 9460. برگردان:ف.ف.هشنیز من روی آن ستاره تمرکز کردم که چرا این قدر درخشان بود. در یک لحظه من و ستاره با هم مسابقه دادیم. ستاره روبروی من ایستاد. این درخشان ترین نوری بود که تا کنون دیده بودم. من توسط عشق بی قید و شرط احاطه شده بودم که به درون همه چیز نفوذ می کرد. سپس یک تونل شکل گرفت. یک حضور موجودی آنجا وجود داشت. از طریق تله پاتی، به من گفته شد که آن موجود «نگهبان» بود. جنسیتی نداشت. در واقع، من یادگرفتم که هیچ جنسیتی در طرف دیگر وجود ندارد. همه ی ما برابریم و استعدادهایی داریم. ما می توانیم کارهایی را آنجا انجام دهیم که اینجا نمی توانیم انجام دهیم.
تجربه ی تکان دهنده ی معنوی مرتبط با مدیتیشن.

5079. نیکلاس سی. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9/26/2022. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9452. برگردان: هشنیز به سرعت خالص ترین نور سفید قابل تصور مرا احاطه کرد. من خیلی سفید بودم، آن تقریبا آبی بود. انگار تمام مدت آنجا بود. اولین احساسم ترس بود. تقریباً فوراً با آنچه که دریافت کردم که خالق می بود آرام شدم. من می توانم این را فقط به عنوان احساس کودک گمشده ای که توسط پدر و مادرش پیدا شده و دریافت یک آغوش توصیف کنم. رد و بدل کلمات وجود نداشتند زیرا ارتباط از طریق یک اتصال عاطفی مبادله می گردید.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی مرتبط با THC و مصرف الکل.

5075. دیان بی. تجربه نزدیک به مرگ 9/9/2022. تجربه نزدیک به مرگ 9444. برگردان:ف.ف.هشنیز سپس یک دید پانورامایی از اتاق داشتم. کودک در مهد کودک نبود، اما یک اتاق غذاخوری با میز و صندلی هایی در سراسر اتاق به صورت فشرده گذاشته شده بود تا گهواره جا شود. اتاق دارای کاغذ دیواری با کشتی هایی روی آن و پرده های تمام قد زیتونی یکنواخت بود. اتاق رو به جلوی خانه با دو پنجره ی بزرگ و بوته هایی روبروی آنها بود. تاریک بود و خانه ساکت بود.
تجربه ی نزدیک به مرگ قابل توجه در سن ۳-۲ ماهگی با مشاهدات بسیار دقیق تجربه ی خارج از بدن که سالها بعد تایید شد. تجربه ی نزدیک به مرگ را ۵۶ سال پس از وقوع آن به اشتراک گذاشت.

5074. مارلون سی تجربه قبل از تولد 9/9/2022. پیشا تولد مارلون سی 23501. برگردان:ف.ف.هشنیز توضیح آن بسیار دشوار است، اما اگاهی پیرمرد و آگاهی فعلی من با هم ادغام شدند، یا موقعیت باتلاقی پیدا کردند. من در نهایت به چیزی که در اغاز فکر می کردم یک دیوار است نفوذ کردم. داشتم به آن برخورد می کردم و پس از آن، چلپ. در عوض، به درون آن چپیدم، انگار که مایع غلیظی بود. من جنین را دیدم اما از طریق تله پاتی با چیزی در ارتباط بودم. این به من می گفت که باید وارد جنین شوم، اما یک نگاه سریع به جای دیگری کردم و می خواستم به آنجا بروم. من در مورد این که نمی‌خواهم به اینجا برگردم بسیار سرسخت بودم، اما با صدایی بسیار آرام بخش، به سادگی گفت: «باید برگردی».
یادآوری قابل توجه پیش از تولد از مشاهده ی مرد در حال مرگ، آگاهی از اگاهی او جدا از بدن، سپس آگاهی از خودشان به عنوان یک اسپرم در حال شروع زندگی تازه. پنجاه سال بعد به اشتراک گذاشته شد.

5072. تجربه نزدیک به مرگ گیل سی 8/27/2022. تجربه نزدیک به مرگ 9440. برگردان : ف.ف.هشنیز در این هنگام یک چیز بصری منظم شروع به رخ دادن کرد، مانند کالیدوسکوپی از رنگ‌های متحرک، رنگ‌های درخشان خالص که برای تماشا بسیار زیبا و جالب بودند. این خوشایندترین (و در واقع تنها) گزینه از هر گونه فعالیت در دسترس برای من بود و از این رو تصمیم به تماشای آن گرفته و بسیار مجذوب آن شدم، در حالی که به تأثیر ضربات روی بدنم توجه داشتم. در حال تماشای نمایش نورم بودم و سپس همان صدای قبلی دوباره از بالای شانه ی چپم با من صحبت کرد. او گفت: "آخرین بار را به یاد داری؟"
تجربه ی بیهوشی در ۷ سالگی و تجربه ی نزدیک به مرگ در در ۳۶ سالگی به دلیل کشیده شدن توسط یک اسب

5071. ريتشارد سي تجربة محتملة على وشك الموت 8/24/2022. تجربة محتملة على وشك الموت 9439. برگردان:ف.ف.هشنیز من دسته ای از جرقه ها را دیدم که زیر لبه ی یک جایگاه ویژه ی شفاف بودند. جایگاه ویژه مانند شیشه بود، اما مانند شیشه نبود. تقریبا واضح بود اما نه کاملا. انگار سخت تر از شیشه به نظر می رسید.دو نفر در جایگاه ویژه بودند. یکی در یک صندلی بزرگ و دیگری ایستاده در کنار آن. درست پیش از رسیدن من به آنجا به من اطلاع داده شد که نوبت من نیست و باید برگردم. این طور نیست که من کلمات را شنیده باشم، فقط آنها را فهمیدم. کلمات بخشی از افکار من بودند. انگار می دانم دستم در انتهای بازویم قرار دارد. جرقه ها افراد دیگری بودند که قبلاً آن را ساخته بودند و منتظر بودند تا بالای جایگاه ویژه بروند.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی به دلیل فشارخون به ظاهر پایین

5065. فرانکلین آر. تجربه نزدیک به مرگ 8/14/2022. تجربه نزدیک به مرگ 9433. تجربه نزدیک به مرگ مرد نزدیک‌تر و نزدیک‌تر می‌شد تا اینکه درست روبروی من ایستاد. او به من گفت که می‌خواهد چیزی را به من نشان دهد و از این رو مرا زیر بازویش بلند کرد همان طور که با یک بچه این کار را انجام می دهید و با سرعتی باورنکردنی از زمین بلند شدیم. ما در میان کیهان گردش کردیم، جایی که او نام هر سیاره را به من گفت. من می‌توانستم همه ی این اطلاعات را به یک باره درک کنم، حتی اگر خیلی سریع به به من داده می شد. سپس به مکانی رفتیم که مانند خاورمیانه به نظر می رسید (من تمام زندگیم را سفر کرده ام ،و این نزدیکترین جایی است که می توانم موقعیت را در آن قرار دهم). سپس نشستیم و به صحبت های پسر جوانی گوش دادیم (به اعتقاد من عیسی همان طور که همه در حال گفتن نام او را بودند).
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل بیماری

5059. E.B. تجربه تحول معنوی (STE) 8/1/2022. تجربه تحول معنوی (STE) 9427. برگردان:ف.ف.هشنیز خودم را در فضای باز بزرگی ایستاده یافتم که شبیه یک چمنزار بزرگ بود. در دوردست، مایل‌ها دورتر، بر فراز یک بلندی، یک ساختمان بزرگ سفید و گنبدی شکل، با گنبدی کم‌ژرفا، بسیار گسترده‌تر از ارتفاع آن وجود داشت. پیرامون لبه ی پایین، به نظر می رسید که ستونهایی داشته باشد. ساختمان بسیار دور بود، از این رو دیدن جزئیات سخت بود. پشت سرم را نگاه کردم، و آنجا جنگلی وجود داشت. به سمت راستم به پایین نگاه کردم و توانستم باغی مرتب با ردیف های کامل گیاهان گرد کوچک را ببینم.
تجربه ی خارج از بدن ناگهانی به قلمرو غیرزمینی

5058. تجربه تحول معنوی Rhonda M 7/27/2022. تجربه تحول معنوی 23499. برگردان: هشنیز موجود اصلی گفت من در مورد دانش(معرفت) به اندازه ی کافی یاد گرفتم ، حالا قرار بود برگردم و در مورد عشق یاد بگیرم. اطلاعات مربوط به "عشق" آن چیزی نیست که ما اینجا در دنیای فیزیکی به آن فکر می کنیم. عشق جنسی یا مالکیتی نیست، بلکه معنوی است. عشق بیشتر شبیه شفقت بی پایان است، بدون قضاوت. قرار بود برگردم و در مورد عشق یاد بگیرم. من تنها نبودم؛ آنها با من بودند و مرا راهنمایی می کردند و من می دانستم که توانایی برقراری ارتباط از طریق این "لحن تفکر" را دارم که در حال حاضر با آن ارتباط برقرار می کردیم.
تجربه ی تکان دهنده ی معنوی استثنایی با خرد معنوی عمیق

5055. تونی دبلیو. تجربه نزدیک به مرگ 7/8/2022. تجربه نزدیک به مرگ 9422. برگردان:هشنیز من عشقی را احساس کردم که هزاران بار قدرتمندتر از هر عشقی بود که تا کنون هرگز احساس کرده بودم. توصیف آن با کلمات غیرممکن است. همه چیز خیلی آرامش بخش بود. یادم نمی آید که به هیچ روی هیچ صدایی شنیده باشم. آنجا فقط یک احساس عشق و آرامش وجود داشت. وقتی از بالا به بدنم نگاه می کردم یک سوال به ذهنم خطور کرد. هیچ حرفی زده نشد. از من پرسیده شد که آیا می خواهم اینجا بالا بمانم یا به پایین برگردم... پس از آن همه چیز سریع پیش رفت به محض این که به این فکر کردم که می خواهم به پایین برگردم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل غش کردن هنگام مصرف داروهای غیرقانونی.

5054. تجربه تحول معنوی راینا جی (STE) 7/8/2022. تجربه تحول معنوی (STE) 9421. برگردان:ف.ف.هشنیز من نیز بلافاصله حضور عیسی را احساس کردم، اما نتوانستم او را ببینم. احساس کردم که منتظر جواب من است. پس او را صدا زدم و گفتم: «عیسی تو آنجا هستی. آیا شما آنجا هستید عیسی; عیسی تو اونجا هستی؟" به محض این که آخرین کلمه ی من به پایان رسید، او شروع به صحبت با من کرد. یک لحظه مبهوت شدم چون صدای او را شناختم. سپس سرم را خم کردم در حالی که با دقت و احترام به تک تک کلمات او گوش دادم. او با من به زبان خارجی صحبت کرد که من نمی فهمیدم. صدایش مالامال از شکوه بود، دورم پیچید و از میان من گذشت. خالق هستی با تمام قدرت ،محبت و رحمتش مرا در آغوش گرفته بود.
تجربیات دگرگون کننده ی معنوی(STE) با مواجهه با عیسی.

5024. تجربه نزدیک به مرگ آیزایا 3/26/2022. تجربه نزدیک به مرگ 9368. برگردان:ف.ف.هشنیز این انرژی شروع به شکل گیری کرد. من باور دارم که این فرشته ی نگهبان من بود. ما حرفی رد و بدل نکردیم، اما من فوراً اطلاعات زیادی را می دانستم. فرشته ی نگهبانم از من خواست که به بدنم برگردم. یادم می آید که نمی خواستم برگردم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل تصادف ماشین

5020. شارلین اس. تجربه نزدیک به مرگ 3/19/2022. تجربه ای تا مرز مرگ 9361. برگردان:ف.ف.هشنیز اماچیزی که فراتر از همه چیز بود، و چیزی که نمی توانم به آن فکر نکنم، نور است. این زیباترین نوری است که تا به حال دیده ام - سفید و در عین حال طلایی، شفاف و رنگین کمانی- مانند نگاه کردن به بال سنجاقک. خالص و مقدس و کامل. نور زنده بود و عشق بود و دوست داشتنی بود. و من می خواستم برای همیشه در آن ساکن شوم. و نور جلال نامیده می شود. این پدر آسمانی است. او پدر جلال است.
تجربه نزدیک به مرگ به دلیل کووید

5019. مایکل مک. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 3/14/2022. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9358. برگردان:ف.ف.هشنیز رنگ ها تماشایی و بسیار بسیار زنده بودند. سپس متوجه گل های روی زمین روبرویمان و همچنین درختان در کوه های دور شدم. درختان همه شکل کاملی داشتند، مانند جنگلهای قرمز و سبز زیبا. نوک هر یک از درختان به نظر می رسید که الماس در خود داشتند. هنگامی که پرتوهای نور به نوک آن درختان برخورد کردند، به (صورت)صدها پرتو نور کوچک منفجر گردید. باور نکردنی بود که چقدر همه چیز روشن و رنگارنگ بود. بعد متوجه دره ای در زیرمان شدم، بین کوه ما و کوه دوردست. مه هنوز آنجا بود، اما می‌توانستم شهری را درست زیر مه ببینم. بسیاری از پشت بام ها گرد، مزین و طلایی رنگ بودند.چشمانم به کشیده شدن به عقب به سمت منبع نور اصلی ادامه داد. آن هنگامی است که عیسی گفت: "این جلال خداوند است." وقتی او این را گفت، به زانو افتادم و آن تلنگر بیدارم کرد.
تجربه نزدیک به مرگ ناشی از پارگی آپاندیسیت

5017. تجربه نزدیک به مرگ جسیکا کی 2/28/2022. تجربه ای تا مرز مرگ 9354. برگردان:ف.ف.هشنیزتجربه استثنایی. می دانستم که هر عملی ممکن است بد به نظر برسد، اما برای خیر بزرگتر کار می کرد. همه(چیز) از یک جهت یا جهات دیگر عالی بود. از دین و وسعت همه جانبه ی آن پرسیدم. تنها پاسخی که پس از آن توانستم به یاد آورم کلمه ی «جزم اندیشی» بود. این کلمه مخفف این مفهوم بود که حقیقت توسط احساسات انسان مخدوش شده است. گرچه از نیت خیر ما سرچشمه می گرفت، اما مانع از رشد معنوی دیگران می شد.
تجربه ی نزدیک به مرگ قابل توجه به دلیل افتادن اسب روی او در سن پنج سالگی.

5009. تجربه نزدیک به مرگ ناشناس 2/13/2022. تجربة الإقتراب من الموت 16125. اصل به زبان چینی ترجمه به انگلیسی توسط جنی. ترجمه به فارسی برگردان:ف.ف.هشنیز وقتی نوجوان بودم، در کنار رودخانه بازی می‌کردم و جزر و مد مرا(با خود) برد و غرق شدم. در آن زمان نمی توانستم شنا کنم و به ته رودخانه فرو رفتم. برای امدن به بالادست سخت تلاش کردم، اما مدت زیادی در حال غرق شدن بودم، نمی توانستم نفس بکشم و از هوش رفتم. اما پس از فقدان هوشیاری، ناگهان آن را دوباره به دست آوردم. در آن هنگام جسدم را دو متر آن طرف تر در زیر مزرعه در یک نقطه ی دید، مشاهده کردم.مانند روحی خارج از از بدن بود
تجربه نزدیک به مرگ به دلیل غرق شدن.

5008. تجربه نزدیک به مرگ بتی آر 2/11/2022. تجربة الإقتراب من الموت 9343. برگردان:ف.ف.هشنیز تجربه استثنایی نزدیک به مرگ تجربه ی استثنایی. خودم را دیدم که در جاده دراز کشیده بودم و کنجکاو و آرام بودم. من دیدم که اسب دو مایل اضافی را در اطراف جاده طی کرد و به انبار برگشت و کارگر دیگری او را گرفت. به یاد داشته باش، این مایل ها از خانه های دیگر فاصله داشت. من دوست و کارفرما را دیدم که به اسب نگاه می کند، به دنبال من به مزارع می نگرد، و سوار کامیون می شود تا دنبال من بگردد.
تجربه ی نزدیک به مرگ استثنایی به دلیل آسیب شدید سر و گردن. پس از تجربه ی نزدیک به مرگ، قابل توجه یادآوری تجربه ی نزدیک به مرگ علی رغم وجود مشکل قابل توجهی در یاداوری رویدادهای پس از تجربه ی نزدیک به مرگ . او اکنون پرستار آسایشگاه است.

5003. تجربة قرب الموت هاري تي 2/4/2022. تجربة الإقتراب من الموت 9339. برگردان: هشنیز تجربه ی استثنایی. نزدیکترین تکه های نور به من پدر و مادرم، پدربزرگ و مادربزرگم، خانواده ام بودند که همگی قبلاً از دنیا رفته بودند - و متصل به آنها در دورتر دوستان صمیمی بودند، و متصل به آنها افرادی بودند که بر من تأثیر گذاشته بودند و کسانی که من آنها را تحت تأثیر قرار داده بودم (دانشجو، آشنایان و غیره) - و مردمی که با آنها تعامل داشتند، اما برای من ناشناخته بودند، اما از طریق تعامل من با همه ی کسانی که در زندگی خود می شناختم و ملاقات می کردم و قبلاً ادامه بودم، با من ارتباط برقرار می کردند. تمام آن تکه‌های زندگی نشان می‌داد که چگونه زندگی و اعمال من بر زندگی آنها تأثیر گذاشته است. تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل آمبولی ریه با مرور قابل توجه زندگی و پیامی که ممکن است جان او را نجات داده باشد.

5002. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ لسلی جی 1/29/2022. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9338. برگردان از : هشنیز من خودم را در مکانی بی نهایت تاریک، گرم و آرام یافتم، به دلیل نبود کلمه ی بهتر، چیزی نمی دیدم، اما نمی ترسیدم. یک "حضور" را احساس کردم اما نمی توانستم هیچ چیزی ببینم. هیچ ترسی نداشتم، اگرچه گیج شده بودم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل برخورد با ماشین در هفده سالگی

4997. Krystal N. تجربه نزدیک به مرگ احتمالی . تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 9328. برگردان: هشنیز سه موجود آبی به من نزدیک شدند. آنها عشق خالص بودند و هیچ چهره یا هویت جنسی نداشتند. آنها فقط به این شکل آبی زنده انسان مانند بودند. همان طور که به من نزدیک می شدند، دو نفر از آنها در چند قدمی من ایستادند ، در حالی که یکی دیگر به سمت من ادامه داد. این موجود برای برقراری ارتباط با من از کلمات شفاهی ، یا زبان انسانی استفاده نمی کرد. بیشتر شبیه صداها و رنگ های فرکانسی بود. این موجود به سمت راست من آمد و دستش را روی شانه ام گذاشت. با بازوی دیگرش مرا تکان داد که به اطرافم نگاه کنم. همانطور که نگاه می کردم، به من گفته شد که اینجا محل تولد و عزیمت روح است. من تماشا کردم که چگونه ارواح به داخل و خارج از این طاق نماهایی که فراتر از دید من بود می آمدند و می رفتند.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی در حین عمل و تجربه احتمالی توهم در اتاق ریکاوری.

4981. تجربه تحول معنوی مریجان H (STE) 11/26/2021. تجربه تحول معنوی (STE) 9303. تجربه ای استثنایی. از کرواسی .عیسی هر بار در مورد چیزهای کمی متفاوت صحبت کرد، هرچند در همان زمینه. او مدام تکرار می کرد که همه ی مردم به خدا متصل هستند، تنها باید دانش آن را تجربه کنند. همه آن را تجربه خواهند کرد، اما تنها در لحظه ی مرگ. کسانی که در هنگام زنده بودن به این درک نایل می شوند بی نهایت خوش شانس هستند، اما برای رسیدن به این تشخیص باید با ایمان، تلاش و عمل خود شایستگی آن را کسب کرد. وی همچنین از اهمیت محبت و تفاهم در بین مردم، از برابری همه ی آنها ، از لزوم انجام کارهای خوب، لزوم همسویی با مردم و طبیعت، ایمان به خدا و دستور خداوند صحبت کرد.
قابل توجه STE برای آگاهی دقیق از صحبتهای عیسی

4977. بن بی تجربه نزدیک به مرگ 11/13/2021. تجربه ای تا مرز مرگ 9298. برگردان از : ف.ف.هشنیزتصاویر جهنمی و محتوای اضطراب انگیز. صلاحدید خواننده توصیه می شود. "اما شیاطین و آنچه بوده ام دارند مرا می بلعند، جناب من از این(وضعیت)خسته شده ام." ناگهان یک صدای پرابهت مملو از خشم، اما سرشار از عشق و شفقت گفت: «چرا به نفرت ادامه می‌دهی، چرا از روحت سوء استفاده می‌کنی(در اعتراض به این)که من فرزندم را خلق کردم؟ آیا می دانی درد واقعی چیست؟» من ناگهان به درون یک تاریکی مکیده شدم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل اقدام به خودکشی با مصرف بیش از مقدار مجاز دارو(اوردوز) وبریدن(شاهرگ)خود.

4970. تجربه نزدیک به مرگ گری اس 10/16/2021. 9284. برگردان از: هشنیز با من یک موجود روحی بود که مرا در روند مرور همه ی چیزهایی که از اوایل کودکی تا آن هنگام در زندگیم رخ داده بود راهنمایی کرد. به نظر می‌رسید که خاطرات زندگی‌ام دایره‌ای در اطرافم تشکیل می‌دهند، مثل حضور در یک پانوراما. من تمام زندگی ام را دوباره زیستم، حتی خاطرات مدتها فراموش شده و به ظاهر بی اهمیت. اما اکنون، به کمک موجود روحی، یک احساسی از تصویر بزرگ‌تر داشتم که به من امکان داد تا ببینم چگونه اعمالم بر دیگران تأثیر گذاشته و چرا اتفاقات خاصی برای من رخ داد. هیچ غم و حسرتی وجود نداشت. در عوض، همه چیز کاملاً عالی به نظر می رسید، درست همان گونه که همه ی آنها باید می بود.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل تب دره و فروبردن تصادفی کپک ظاهرا سمی

4932. Anouk P احتمالاً تجربه نزدیک به مرگ 6/24/2021. احتمال تجربه نزدیک به مرگ 9226. از فرانسه. اصل به زبان فرانسه ، توسط Camille به انگلیسی ترجمه شده است. ترجمه عزاز به فارسی احساس می کردم موجودات بسیار زیبا و قدرتمند هستند. در مقایسه با آنها ، احساس می کردم کوچک ، ضعیف ، لنگ و رقت انگیز هستم. من هر چیزی می دادم تا مثل آنها باشم. احساس می کردم از هر نظر از آنها بسیار دور شده ام. مثل موش کنار فیل موجودات شروع به صحبت از راه دور با من کردند. آنها همه آنچه را که فکر می کردم شنیدند. آنها حتی از سوالات من جلوتر رفتند زیرا ارتباطات لحظه ای ، روان و دلپذیر بود. بیشتر شبیه این بود که آنها چیزهایی را به من نشان می دادند تا اینکه با من صحبت می کردند.
NDE احتمالی نشان می دهد که ما کی هستیم و چه اتفاقی می افتد هنگامی که برای زندگی بر روی زمین باز می گردیم.

4909. تجربه نزدیک به مرگ لیام A 4/14/2021. تجربه ای تا مرز مرگ 9186. تجربه نزدیک به مرگ لیام A از آلمان. ترجمه شده به انگلیسی توسط Marguy. برگردان:ف.ف.هشنیز سرد یا گرم نبود . من هیچ احساسی از دما نداشتم. من بدون یک بدن و کاملا بیدار بودم. یک آگاهی مطلق از خودم داشتم که هیچ وجه مشترکی با درک زمینی من نداشت. هیچ وقت این قدر از وجودم آگاه نبوده ام. سوالاتی در مورد این که کجا بودم و چگونه به اینجا آمدم پدید آمد. فهمیدم که می توانم به تمام سوالات در جهان پاسخ دهم. من یک دانش و آگاهی فراگیر داشتم. ذهن من هرگز به این وضوح کریستالی نبوده است. هیچ کلمه ای بر روی زمین برای توضیح داشتن این دانش مطلق وجود ندارد.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل اقدام به خودکشی

4750. تجربه پروانه نزدیک به مرگ ممکن است 2/10/2020. تجربه نزدیک به مرگ 8959. اصلی به زبان فارسی. سیامک به انگلیسی ترجمه شده است. دستم بدتر میشدم.بسراغ دست چپم رفت و پشت دست چپم رگی مناسب برای خونگیری پیدا کرد.میدانستم آن قسمت از دست داد بیشتری دارد برای همین امتناع کردم اما خانمه گفت نترس و..همین که سر آمپول وارد دستم شد دیگر تکلم و دید خود را ازدست دادم و هیچ حسی جز شنوایی نداشتم.وارد مکانی تاریک شدم با نوری بسیار کوچک متمایل به نارنجی و زرد.صدای خانم پرستار کم و زیاد به گوشم می‌رسید که مدام داشت مرا صدا میزد و با
تجربه نزدیک به مرگ ممکن است به دلیل ضعف نزدیک به قرعه کشی خون پزشکی.

4740. تجربه های نزدیک به مرگ سارا بی 12/22/2019. تجربیات نزدیک به مرگ 8935. اصل به زبان انگلیسی. برگردان:ف.ف.هشنیز این سه موجود خالص به زبان دیگری با من صحبت کردند. آنها از افکار من استفاده کردند اما با افکار متفاوت بود. آنها به من یادآوری کردند که من تجسم روی زمین را انتخاب کرده بودم و این که باید برمی گشتم. از قبل می دانستم که با بودن در کنار آنها همه چیز در حال برگشتن به من بود. آنها به من عشق زیادی دادند. من در خانه بودم و بدجور دلم می خواست بمانم. من نمی خواستم بروم، اما باید برمی گشتم. این طوری باید می شد. یادم می آید که با آنها زیاد خندیدم. آنها مرا درک کردند. آنها سختی یک تجسم را می دانستند، همانطور که من قبل از اینکه روی زمین (به شکل آدمی)تجسم پیدا کنم می دانستم.
چند تجربه ی نزدیک به مرگ از سن پنج-شش سالگی تا شانزده سالگی

4709. تجربه یاس نزدیک به مرگ 10/28/2019. تجربه ای تا مرز مرگ 8880. از ایران اصلی به فارسی ، ترجمه شده توسط سیامک به انگلیسی. رنگها شدم و کم کم صداهای عجیب و غریبی و شنیدم و اون صداها تبدیل شدن به جیغ و فریاد و کم کم به صدای نامفهومی که اسمم رو صدا میکرد و بعد صدای مادرم که منو صدا میکرد شنیدم چشمهامو به زور باز کردم دیدم دیگه روی صندلی نیستم و روی زمین دراز
تجربه نزدیک به مرگ به دلیل غش از ترس و ریزش خون.

4666. امتحان نزدیک مرگ امیلی SM 6/8/2019. احتمالا تجربه نزدیک به مرگ 8803. از ایران اصلی در فارسی، ترجمه شده به زبان انگلیسی توسط مونا. شدم و به سمت پایین درون یک فضا پایین رفتم که آخرش نور بود حس خوبی داشته و گفت روی سرم یک سبد نان بود گفت وقتی به اونجا رسیدم یک در بود دو نگهبان بود که به من اجازه ورود ندادن
دومین فرد ممکن است تجربه نزدیک به مرگ.

4619. محمدحسن حسین علیه مرگ تجربه 2/12/2019. تجربه نزدیک به مرگ 8736. اصل فارسی، توسط امیر به انگلیسی ترجمه شده است. چیز دیگری که من دیدم همه رویدادهای زندگی من در مقابل چشمان من بود. من به یاد نمی آورم که آیا این رویدادها خوب یا بد بودند، اما احساس خوبی داشتم. همه چیز خیلی سریع پیش رفت، اما من بدون هیچ مشکلی می توانستم آنها را ببینم و آنها را درک کنم.
تجربه نزدیک به مرگ به علت از دست دادن هوشیاری پس از ورزش در حالی که ناشتا است.

4608. محمد R.A. تجربه نزدیک به مرگ 1/3/2019. تجربه نزدیک به مرگ 8713. از ایران ترجمه شده به انگلیسی توسط امیر. ببینم که تا برگشتم به اسمون رفتم و خودم و بچه های مدرسه و حتی ناظم مدرسه که روی سکو ایستاده بودو از بالا می دیدم. همه جا تو هاله ای از نور سفید بود و صدایی نبود.شاگردان مدرسه و ناظم همه در حال حرکت بودند و من خودم را افتاده کف حیاط میدیدم نه دردی نه حس دیگری وجود داشت فقط بینایی .بعد از مدتی یهو به جسمم برگشتم و خود را رو زمین دیدم که دیگران دورم جمع شده بودند و دوستم مرا بلند کرد و تا آبخوری برد و قسمت گیج گاه سرم را شست.
تجربه غار غربی در نزدیکی مرگ از ایران به دلیل آسیب سر در سن 13 سالگی.

4575. سامیه تجربه نزدیک به مرگ 10/24/2018. تجربه نزدیک به مرگ 8664. از ایران اصلی در فارسی به انگلیسی توسط امیر ترجمه شده است. نداشت که چیزی را زیر پایم احساس کنم.بعد از دور یک تور خیلی زیبایی فقط بر من تابید یعنی اون تاریکی رو تبدیل به نور نشد. به طرز عجیبی به من الهام شد که همه چیز رو به راه می شود و من یک دفعه یکه خوردم در بدنم و چشم باز کردم دیدم بیمارستان بستری بودم
تجربه نزدیک به مرگ در سن 9 سالگی.

4552. ساناز شبیه به یک تجربه نزدیک به مرگ است 9/8/2018. شبیه یک تجربه نزدیک به مرگ است 8628. متن اصلی به زبان انگلیسی، برگردان به فارسی توسط فرشته مفاخر نور بعداز ظهر از پشت پرده به درون اتاق می تابید. تصویر نور همان تصویر همیشگی اش بود ولی این بار جان داشت! نور موجودی بود که نوسان می کرد. موجهایش و روح درونش را حس می کردم. حس کردم چیزی در درونم می خواهد با این نور ارتباط برقرار کند ولی دقیقا متوجه نشدم چه بود چیزی بود در مرکز بدنم.
نزدیک شدن به مرگ مانند تجربه بعد از بیدار شدن از خواب.

4525. صدف احتمالی تجربه نزدیک به مرگ است. 6/27/2018. احتمال مرگ و میر تجربه نزدیک 8584. از ایران اصل فارسی، به انگلیسی توسط امیر ترجمه شده است. زمانی که قادر به تنفس نبودم حالم بسیار بد شد و دیدم که دونفر که صورتشان را واضح نمیدیدم یک خانم و یک آقا بسیار بلند قد و تقریبا نورانی ( بسیار سفید ) در دو طرف پایین تخت ایستادند و به من گفتند که آماده شو باید با هم برویم .
احتمال مرگ و میر نزدیک در طی جراحی بینی.

4507. ناصر نزدیک مرگ مانند تجربه 4/17/2018. نزدیک شدن به مرگ مانند تجربه 8544. تجربه غربی غربی از ایران. اصل فارسی، به انگلیسی توسط امیر ترجمه شده است. اقبت هستم به ناگاه خود را در اسمان دیدم منظر بسیار قشنگی بود در زیرم دریایی بسیا زیبا و آرام و ابرهای سفید بسیار زیبا و اسمانی با رنگ ابی خوشرنگ این منظره وضوح و شفافیت خاصی داشت که تا
هیچ رویداد تهدید کننده مرگ ناگهانی، اما بسیار نزدیک مرگ مانند تجربه از آن است که بسیار بیمار مبتلا به آنفولانزا و دیابت است.

4437. تجربه ی نزدیک به مرگ مجید 11/27/2017. تجربه‌ی نزدیک به مرگ 8448. از ایران. مقاله به زبان فارسی، امیر به انگلیسی ترجمه شده است. احساس کردم دیگر سرد نیست و حتی نه فقط سرد نیست بلکه یک نسیم بسیار دلپذیر به صورتم می خورد.آسمان بسیار صاف و شفاف بود ستاره ها بسیار شفاف و پرنور و خیلی نزدیک بنظر می رسیدند. حس عجیبی داشتم انگار از یک قالب تنگ و فشرده آزاد شده بود و خیلی حال خوبی داشتم که قبلا هیچوقت تجربه اش نکرده بودم.
تجربه نزدیک به مرگ از رفتن ناخودآگاه.

4426. تجربه ی نزدیک به مرگ Doug F 11/5/2017. تجربه‌ی نزدیک به مرگ 8422. از ایران. مقاله به زبان فارسی، امیر به انگلیسی ترجمه شده است. با نگاه به بدنم آنچه برایم روشن شد کامل و بی‌نقص بودن زندگی دنیایی من بود. این زندگی برای من لذت بخش نبود. در حقیقت، زندگی من پر از رنج و مشقت بود. با این حال به نظر می‌رسید که از این دیدگاه این زندگی همانگونه که بود ایده‌آل بود. سپس تصاویری از زندگی‌های دیگری که زیسته بودم در جلوی چشمانم ظاهر شدند. هر زندگی در یک حباب ظاهر می‌شد، تمام زندگی از ابتدا تا به انتها در یک لحظه با آگاهی به هر لحظۀ آن زندگی از تولد تا مرگ. زندگی‌های زیادی بود، بیشتر از آنکه بتوان آنها را شمرد. هر زندگی کامل و بی‌نقص بود. تناسخ بخشی از تجربه انسانی است، ولی اجباری در آن نیست.
NDE شامل تکرار دوباره، چانه زدن در مورد بازگشت و شرح مفصلی از فرآیند مرگ است.

4213. Tricia تجربه ی نزدیک به مرگ 8/25/2016 8083 اصلی به زبان انگلیسی، ترجمه شده به فارسی شبنم من دلتنگ نور و عشق هستم ،قسمتی بزرگی از من هرگز نمیخواست که ایمنی آن مکان را از دست بدهد. در آنجا،به هیچ وجه استرسی وجود نداشت و عشق از بیشترین عشقی که میتوانستم تصور کنم بیشتر بود. من احساس شادی و سرور بیشتری نسبت به تمامی لحظات درخشان زندگی ام احساس می کردم ، و من نمیخواستم که دوباره به بدن فیزیکی ام بازگردم .
تجربه نزدیک به مرگ به دلیل ایست قلبی در حین عمل جراحی

4196. تجربه مصطفی Y نزدیک مرگ 8/6/2016 8064 از ایران. مقاله به زبان فارسی، امیر به انگلیسی ترجمه شده است. میدرخشید نورانی بود به سمت من اومد وقتی نزدیک من شد حس کردم یه نامه دستش بود و داشت نامه رو میخوند و زمانی که نامه رو خوند من دوباره وارد تونل تاریک شدم اون منو برگردوند وبعد از وارد شدن به تونل تاریک یه دفعه جسد خودم رو دیدم که روی زمین افتاده و اطرافم جمع شدن این دیدن جسدم از سقف اتاق بود و از بالا خودم رو میدیدم و
از یک حملهجنایتکارانهنتظره و غیر معمول.

4144. See #3866

4130. فرناز R ممکن تجربه نزدیک به مرگ 5/14/2016 7937 از ایران. مقاله به زبان فارسی، امیر به انگلیسی ترجمه شده است.

4126. تجربه شبیه به NDE دبورا 4/26/2016 تجربه نزدیک به مرگ شماره 7961 متی اصلی به زبان انگلیسی، ترجمه به فارسی توسط امیر

4107. تجربۀ شارون 3/17/2016 تجربه نزدیک به مرگ شماره 7925 متی اصلی به زبان انگلیسی، ترجمه به فارسی توسط امیر

4097. تجربۀ دبی 3/3/2016 تجربه نزدیک به مرگ شماره 7913 متی اصلی به زبان انگلیسی، ترجمه به فارسی توسط امیر

4088. تجربۀ دواین 1/30/2016 تجربه نزدیک به مرگ شماره 7892 متی اصلی به زبان انگلیسی، ترجمه به فارسی توسط امیر

4086. تجربۀ استیو 1/22/2016 تجربه نزدیک به مرگ شماره 7890 متی اصلی به زبان انگلیسی، ترجمه به فارسی توسط امیر

4055. تجربه نزدیک به مرگ شارون 11/18/2015. تجربه ای تا مرز مرگ 7839. برگردان:ف.ف.هشنیز آنگاه متوجه جریانی بسیار نرم، در عین حال فرسوده منظر ، و چین یک عبای آبی روشن و طلایی شدم. من فقط توانستم پاهای فردی را که عبا پوشیده بود ببینم. می دانستم که او خداست. وقتی نزدیکتر می شدم خواستم صورتش را ببینم، اما نشد. در طول سفرم به سمت نور، شنیدن کلماتی را که به به آرامی (و) ملایمت گفته می‌شد به یاد می آورم. به نوعی می دانستم که باید کلمات را به خاطر بسپارم. به یاد می‌آورم از این که در به خاطر سپردن کلمات با مشکل مواجه بودم، احساس ناامیدی اندکی داشتم، اما پس از مدتی، آنها را "به خاطر سپرده بودم" و به یاد می‌آورم که احساس آرامش می‌کردم. کلماتی که به من گفته شد تا حفظ کنم (اینها) بودند: «در جستجوی درک مباش تا ایمان بیاوری، بلکه به دنبال ایمان باش تا درک کنی». سپس احساس کردم در حال عقب کشیده شدن و دور شدن از نور هستم. نمی خواستم برگردم و احساس غم را به خاطر می آورم. سعی کردم با عقب کشیده شدن بجنگم. با این حال، من به حرکت به سمت عقب ادامه دادم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل ذات الریه . توسط یک پرستار به اشتراک گذاشته شد. تجربه کمتر از یک ماه پس از وقوع به اشتراک گذاشته شد.

4040. دیوید ان. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 12/30/2011. تجربه ای تا مرز مرگ 6135. برگردان:ف.ف.هشنیز همانطور که فرشته مرا از اتاقم بیرون و به سمت جو فوقانی برد، تمام مدت با من صحبت می کرد و چیزهایی درباره ی دلایل زندگی و یادگیری ما روی زمین می گفت تا به ما کمک کند روح خود را تکامل بخشیم. فرشته به من گفت که "همه چیز یک تجربه یادگیری" است. ما از آنجا به بهشت ​​حرکت کردیم، جایی که من را به یک ساختمان زیبا بردند که سقفی شفاف داشت که می‌توانستید (آن)بیرون بهشت را ​​ببینید. من به نیاکان خانواده و افرادی که با آنها ملاقات کرده و درگذشته بودند معرفی شدم. من وقتی در آنجا بودم سرشار از عشق و خوشیی بودم که نمی توان آن را توصیف کرد، به گونه ای که می توانستیم عشق و شادی یکدیگر را احساس کنیم انگار که یک انرژی است. فرشته به من با خانواده و دوستان گذشته فرصت داد و سپس به قسمت دیگری از ساختمان ، به اتاقی رفتیم که در آنجا با دو مرد بسیار دانا آشنا شدم که در مورد زندگیم با من صحبت کردند. من کاملاً دوست داشتم در حضور آنها باشم.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی استثنایی که حداقل STE مشابه NDE است .حکمت معنوی قابل توجه. او این را در سال ۲۰۱۱ ارائه کرد، اما به تازگی تشخیص داده شد که خفقان خواب دارد، بنابراین ممکن است یک NDE باشد.

4035. جان اس تجربه نزدیک به مرگ 10/20/2015. تجربه ای تا مرز مرگ 7810. برگردان:ف.ف.هشنیز صدایی بی جسم در گوشم زمزمه کرد. "چرا ما زندگی می کنیم؟" گرمی هوای اطرافم را پر کرده بود. من پاسخ دادم: "ما زندگی می کنیم تا بخشی از چیزی بسیار بزرگتر از خودمان باشیم، تا بخشی از هر زندگی و همه چیز شویم." حرکت حضور را احساس کردم. به‌طور کم‌رنگ، شکلی سایه‌دار را دیدم که در زیر باران مشخص شده بود. به بدن بی جانم اشاره کرد. اظهار داشت: «به یک دلیل روی این زمین قرار گرفت. تا راه خود را در زندگی خود پیدا کنند. این برای شما چه معنایی دارد؟ صدای آن اکنون بلند شده و گوش هایم را پر می کند. این بدان معناست که چیزی به نام زندگی بیهوده، چیزی به نام گروگان وجود ندارد. ما به دنیا آمده‌ایم که شکست بخوریم تا بتوانیم یاد بگیریم." خنده مانند رعد و برق هوا را درنوردید؛ تا حدی می‌توانستم انرژی را حس کنم و هوای شارژشده ی الکترونیکی را استشمام نمایم. "من مدتی است که طرز فکر شما را تحسین کرده‌ام، جوان، اما اکنون زمان بازگشت به دنیای زندگان فرا رسیده است..ناراحت نباشید. من مانند همیشه شما را تماشا خواهم کرد.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل تصادف خودرو و آسیب چاقو با گفتگوی معنوی قابل توجه.

4029. تجربه نزدیک به مرگ کیتی دبلیو 10/11/2015. تجربه نزدیک به مرگ 7795. برگردان:ف.ف.هشنیز وقتی به آنجا رسیدم، صفی از مردم را دیدم که در اتاق سفیدی منتظر بودند که به نظر نمی‌رسید مرز و خطی داشته باشد. نور اتاق نوری غیر طبیعی اما زیبا و آرامش بخش بود. درست زمانی که با خودم فکر کردم، "وای حتی در بهشت هم خطوطی وجود دارند" بلافاصله با زانوهایم به سینه ام نشسته بودم. من با عیسی بودم که او نیز به همین شکل نشسته بود. او قدبلند با پوستی زیبا، برنزه بود. چشمانش پر جنب و جوش ترین سبز-آبی بود که هرگز ندیده بودم. چشمانش مانند جواهرات بود. آنها مالامال از عشق بودند و من احساس سرشار بودن از عشق و راحتی، پذیرش و شادی مطلق کردم. من خودم را در نوعی بدن جلال یافته دیدم. موهای من پرپشت و بلند بود. چشمان آبی من حتی آبی تر بود و پوستم بی عیب و نقص. عیسی دستم را گرفت و گفت: ببین.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل اقدام به خودکشی.

4023. جوزف سی تجربه نزدیک به مرگ 9/20/2015. تجربه نزدیک به مرگ 7780. برگردان:ف.ف.هشنیز سپس مرا به عیسی سپردند. وقتی در بهشت بودم، یا ممکن است برخی آن را چیز دیگری بخوانند، فرشتگان و خدا را دیدم. خدا به طور مستقیم و از طریق یک فرشته ارتباط برقرار کرد. من افرادی از کتاب مقدس را دیدم که هنوز در مورد آنها چیزی نیاموخته بودم. در نقطه ی دیگری که فکر می کنم به آغاز کار نزدیکتر است، برای بررسی زندگی ام در یک دادگاه بودم. آنچه بر من گذشت، زندگیم، گناهانم، عشقم ، و بخشش دیگران توسط من به من نشان داده شد. برای گناهان، شرمساریم، و پشیمانیم گریه کردم. من خیلی شرمنده، آزرده و متاسف بودم. در یک نقطه، جایی را دیدم که بدن فیزیکی من در حال بهبودی بود.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل عوارض آشکار پس از عمل در سن هشت سالگی.

4020. بروی مخاطب E احتمالی 09/16/2015 غیر غربی است. از ایران است. مقاله به زبان فارسی. توسط Angel ترجمه شده به انگلیسی. بعد از اون شناور بودم مثل یک چیزی که روی آب شناور باشه و بصورت تصادفی در اثر امواج دریا به بالا، پایین،چپ یاراست حرکت کند. بیشترین تمایلم حرکت به سمت بالا بود ولی سخت بود. در بالا یک مستطیل بزرگ بود که از وسط به دو نیم تقسیم شده بود. این مستطیل دقیقا مثل یک پنجره بدون شیشه بود که میتونسنی سرتو بکنی توش و وارد فضای اونور بشی. نیمه سمت راست همه چیز به رنگ قرمز بود ولی هرگز نتونستم دقیقا بهش نگاه کنم و ببینم که اون تو چی هست یک چیزی نگذاشت که اون سمت رو ببینم.
NDE احتمالی با تصاویر غیر منتظره و غیر معمول.

4019. کریستین اچ خود به خود خارج از بدن تجربه 9/14/2015. تجربه خارج از بدن خود به خود 23053. برگردان:ف.ف.هشنیز من متوجه گل‌ها شدم، این که چگونه زنده و در عشقی خالص غوطه‌ور بودند. تا به امروز می توانم با فکر کردن به آن گریه کنم. رنگ‌های باغ نیز دارای چهره هایی زنده بودند که هر رنگ دیگری را در «خانه» کسل‌کننده می‌کرد. گلها طوری حرکت می کردند که انگار باد ملایمی همیشه وجود دارد. هوا آفتابی بود اما آفتاب هرگز چشمانم را آزار نمی داد. دما عالی بود و من چنان حسی از خوشبختی را تجربه می کردم که هرگز نداشتم. خورشید گلبرگ‌ها و بال‌ها را روشن و آنها را شفاف می‌کرد و من برای لذت بردن از طرح‌های پیچیده به داخل پرواز می‌کردم (مانند کاری که در داخل کالیدوسکوپ انجام دادم)
در میان قابل توجه ترین SOBE های به اشتراک گذاشته شده با OBERF. بازدید ناگهانی از یک قلمرو زیبا با توصیف قابل توجه تجربه ی او در آنجا.

4018. تجربه نزدیک به مرگ یا خروج از بدن فیبی 9/9/2015 23052 متی اصلی به زبان انگلیسی، ترجمه به فارسی توسط امیر

4005. مارتا ام تجربه نزدیک به مرگ 8/23/2015. تجربه نزدیک به مرگ 7760. برگردان:ف.ف.هشنیز من هنوز بیشتر و بیشتر به عمق اقیانوس کشیده می‌شدم، اما این آرامش ناشناس بر من حاکم شد. نه رنج می کشیدم نه خفه می شدم. "فرشته ی نگهبان" من در سمت راستم بود. من این را می دانستم اما نمی توانستم او را ببینم. خودش را زودتر به من معرفی کرد. او به صورت تله پاتی با من صحبت می کرد و من نمی توانستم صدایش را بشنوم. او گفت من در زندگیم کارهای خوب زیادی انجام داده ام و می توانم بروم. به همین دلیل و این که من عذاب نمی کشم، قبل از این که چیزی احساس کنم مرا به خواب می بردند. او همچنین گفت که من ماموریتم را انجام دادم اما نیروی زندگی ام در حال کاهش بود. اگر می ماندم، همه چیز یک تلاش بود و خیلی سخت می شد.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل غرق شدن

3997. تجربة الاقتراب من الموت إيريكا بي 8/15/2015. تجربة الإقتراب من الموت 7750. برگردان:ف.ف.هشنیز همان طور که از تونل بالاتر می‌رفتم، نور بزرگ‌تر و درخشان‌تر می‌شد. سپس در اتاق اورنگ(تاج و تخت) خدا بودم. عیسی مسیح در کنار خدا نشسته بود. اتاق اورنگ سفید خالص بود. سپس با هیبت مطلق از زیبایی عیسی آنجا ایستادم. عیسی ردایی سفید بر تن داشت با ارسی ارغوانی و شعله‌های آتش در چشمانش داشت. تاج طلایی او جواهرات درخشان بسیاری در خود داشت قرمز بنفش سبز. سپس به عیسی نگاه کردم و آنگاه ارسی او قرمز شد و با نگاه کردن به چشمانش جاودانگی را در آنها دیدم. او بسیار زیبا بود. سپس به یادم می آید که در برابر عیسی و خدا تعظیم کردم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل مصرف بیش از حد دارو.

3993. Duane S تجربه نزدیک به مرگ 8/15/2015. تجربه ای تا مرز مرگ 7743. برگردان:ف.ف.هشنیز تجربه استثنایی همانطور که به من نشان داده شد، برای من توضیح داده شد که چگونه بیشتر دانش آسمانی و ابدی ما در طول زندگی انتخابی ما بر روی زمین خالی می شود. ما باید به طور موقت بیشتر چیزهایی را که خود برترمان می داند فراموش کنیم تا بتوانیم خود را در نقش هایی که برای بازی کردن انتخاب کرده ایم غرق کنیم. در ادامه گفتند شاید مدتی طول بکشد تا همه دانسته ها و خاطراتم برگردد. برای سهولت بازگشت به این قلمرو، به من گفته شد که به زمان خود در زمین به عنوان یک بازدید طولانی از پارک موضوعی نهایی فکر کنم. آن را مکانی با سواری های هیجان انگیز و ماجراجویی های مختلف در نظر بگیرید که می توانستم آن را تجربه کنم یا نه. همچنین به من یادآوری شد که دلیل اینکه ما اصلاً قلمرو آسمانی را ترک می کنیم، هیجان، تنوع، ماجراجویی و سرگرمی است که تجسم های مختلف ارائه می دهند. با این حال، بردن تمام دانش آسمانی‌مان در ماجراجویی‌های مختلف، همان تجربه‌ای را که برای زندگی انتخاب کرده بودیم، از بین می‌برد. شخصی در آنجا گفت که باید به سفرهایمان به قلمروهای دیگر فکر کنم که رمان جدیدی برای خواندن انتخاب کنیم. می توانم بسته به روحیه ای که دارم، کتاب جدیدی انتخاب کنم. بعلاوه، اگر قبل از خواندن هر نوبت و پیچش داستان، سطر به خط آن را بدانم، لذت را از بین می برد.
NDE استثنایی شگفت انگیز به دلیل بیماری.

3991. تجربۀ محمد از اصفهان (ایران) 08/14/2015 از ایران. مقاله به زبان فارسی، امیر به انگلیسی ترجمه شده است. تجربه های ایرانی ارسال شده | تجربه های نزدیک به مرگ تجربۀ آقای محمد زمانی (ارسال در فروردین 1393) تجربۀ آقای محمد زمانی که در سن 26 سالگی برای او رخ داده یکی از کاملترین و پر جزئیات ترین تجربیات ایرانی است.
یک تجربه تزدیک مرگ به همراه پیشگویی.

3970. بیل واندن بوش تجربه نزدیک به مرگ 7/6/2015. تجربه ای تا مرز مرگ 16081. برگردان:ف.ف.هشنیز تجربه استثنایی فراتر از من، می‌توانستم ببینم که فضای زیبایی وجود دارد. تقریباً همین علفزار و آب بکر بود و می خواستم به آنجا نقل مکان کنم. این احساس را داشتم که باید به سمت آن حرکت کنم. اما همانطور که من این کار را انجام دادم، یک موجود دیگر به من نزدیک شد، یکی که آشکارا کسی بود که مسئول بود، شخصی در مقام. و آن شخص گفت که من نمی توانم ادامه دهم، که باید برگردم - به جایی که از آنجا آمده بودم برگردم. و او به من گفت که من هدف بالاتری برای انجام دادن دارم و آن هدف را برآورده خواهم کرد و در مقطعی، پس از تحقق آن هدف، به آن مکان باز خواهم گشت.
نبرد استثنایی NDE در طول جنگ ویتنام.

3867. مرگ در نزدیکی مانند تجربه سما 02/10/2015 مقاله به زبان فارسی، ترجمه به انگلیسی امیر من خدا رو همیشه دوست داشتم و همیشه مشکلات و ناراحتی هامو بهش گفتم و همیشه حس نزدیکی زیادی بهش داشتم و دارم و شاید علتش این بوده که وقتی یک سال داشتم مادرم فوت کرد و من کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم و تنها کسی که آرامش بهم میداد حرف زدن با خدا بود اون شب خوابیدم و تو خواب دیدم توی یک تونل پر از نور با سرعت زیادی در حرکت هستم انقدر این حس زیبا و قشنگ بود نمی تونم براتون توصیفش کنم انگار هیج باری روی دوشم نبود احساس میکردم سبک هستم واقعا حس خوبی بود توی تونل با سرعت میرفتم و از این حرکت احساس خوب و پر از خوشحالی داشتم تا اینکه یه قسمتی از تونل که رسیدم یه نفر که انگار خانم بود
استثنایی NDE از مسلمانان به تصادف اتومبیل.

3866. صدف J نزدیک به مرگ تجربه 5/14/2016 & 2/10/2015 تجربه نزدیک به مرگ شماره 7972/7541 از ایران. مقاله به زبان فارسی، امیر به انگلیسی ترجمه شده است.

3812. تجربۀ دواین 11/23/2014 تجربه نزدیک به مرگ شماره 7469 متی اصلی به زبان انگلیسی، ترجمه به فارسی توسط امیر

3523. سارا W احتمالی تجربه نزدیک به مرگ 11/23/2013 Probable NDE 7003 متی اصلی به زبان انگلیسی، ترجمه به فارسی توسط امیر NDE در سن 14. تجربه استثنایی احتمالی حماسه در عرصه عجیب و غریب و با عیسی با پاسخ به عمیق ترین پرسش های زندگی خود را. توسط قوانین طبقه بندی این است یک NDE احتمالی '، اما آنچه شما در اینجا بخوانید چیزی که واقعی است.

3337. تجربۀ رابرت 1/5/2016 تجربه نزدیک به مرگ شماره 6712/7869 متی اصلی به زبان انگلیسی، ترجمه به فارسی توسط امیر

2995. تجارب نزدیک مرگ لورا 3/31/2012 NDE 6235 متی اصلی به زبان انگلیسی، ترجمه به فارسی توسط امیر دو NDE ها. یکی نسبتا کوتاه در اوایل زندگی با توجه به خونریزی بعد از زایمان که ترسناک بود. فوقالعاده متعالی دوم NDE با توجه به شوک از واکنش آلرژیک به انتقال خون. ویژگی های یک استدلال حماسی با عیسی مسیح.

2943. رونالد آ. تجربه نزدیک به مرگ 1/29/2012. تجربه نزدیک به مرگ 6179. برگردان:ف.ف.هشنیز سپس در مسیری خاکی به سمت نور درخشان قدم می زدم. درختان سبز بسیار بلندی در مسیر قرار داشتند. خیلی گرم بود و حس خوبی در اطرافم وجود داشت. صدای آواز پرندگان را در درختان می شنیدم.
NDE به دلیل آمبولی ریه. NDE به دلیل سکته مغزی، خونریزی مغزی و تشنج. حدود یک ماه پس از وقوع تجربه به اشتراک گذاشته شد.

2739. ادوارد اس. تجربه نزدیک به مرگ 6/25/2011. تجربه نزدیک به مرگ 5239. برگردان:هشنیز پس از مدت کوتاهی، صدای صحبت شنیدم و احساس کردم کسی بازویم را بلند کرد، مچ دستم را برای یک دقیقه نگه داشت و سپس گفت: "این را هم در کیسه کن ، او مرده است." گفتم: نه، نیستم! و آنها برای بیرون آوردن من به دنده ی بالا رفتند. پس از این که آنها مرا بیرون آورده و وارد آمبولانس کردند، چیزها عجیب شد. انگار بالای آمبولانس بوده در حال تماشای آن که به بیمارستان می رفت. سپس، وقتی به آنجا رسیدم، از بالا تماشا کردم که مرا با چرخ به اتاق اورژانس می بردند. واقعا عجیب بود.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل تصادف شدید اتومبیل.

2738. تجربه نزدیک به مرگ لیندا دی 6/25/2011. تجربه نزدیک به مرگ 5238. برگردان:هشنیز من در این خلأ سیاه شناور بودم، کاملاً آگاه از خودم و هویتم. کنجکاو بودم، اما نمی ترسیدم. چیزی برای دیدن نبود، فقط سیاهی. نمی دانستم چه اتفاقی در حال رخ دادن بود، اما حس حرکت به جلو و رفتن به جایی را داشتم. من فوق العاده هیجان زده و خوشحال بودم. همان طور که حرکت می کردم، شادی به خوشی شدید تبدیل شد.سپس این تغییر کرد. من به نوعی مانع رسیده بودم و چیزی به من نشان داد که باید "برگردم".
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل برخورد با ماشین در سیزده سالگی.

2736. دنیس بی تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 6/25/2011. تجربه نزدیک به مرگ 5234. از مکزیک. برگردان:ف.ف.هشنیز بالاخره دکتر آمد تا مرا معاینه کند. دفترچه ی رنگ آمیزی ام را به او (نشان)دادم که در آن تصویر یک پزشک و دختر کوچک بیماری رنگ آمیزی شده بود. تصویری که من رنگ آمیزی کرده بودم کاملاً با آنچه پزشک من در آن هنگام پوشیده بود مطابقت داشت! من او را دیده بودم و عمداً صفحه را رنگ آمیزی کرده بودم تا آنچه را که از او می‌دانستم نشان دهم تا مطمئناً باور کند که قبل از ملاقات واقعی او را می‌شناختم. در واقع، وقتی او وارد اتاق من شد، بلافاصله شروع به معرفی خود کرد و من صحبتش را قطع کردم تا به او اطلاع دهم که از قبل او را می شناختم. آن وقت بود که صفحه ی رنگ آمیزی را بالا گرفته و آن را به عنوان یک هدیه به او تقدیم کردم که یک چنین کار خوبی را با جراحی من انجام داد. او این امکان را رد کرد که من می توانستم او را بشناسم در حالی که تا آن هنگام ملاقات نکرده بودیم. هر چه گفتم او را متقاعد نکرد. توضیح دادم که از او شنیده بودم که با افرادی که به او کمک می کردند صحبت می کرد. او این امکان را رد کرد و مدعی شد که من عمیقا آرام شده و نمی توانستم چیزی بشنوم. به او گفتم از او شنیده بودم که داستانی را برای مادرم تعریف می کند که آن را هم تکذیب کرد.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی به دلیل جراحی در سن هشت سالگی.

2611. تجربه نزدیک به مرگ ویلیام اچ 3/20/2022 & 2/12/2011. تجربه ای تا مرز مرگ 9363/5042. برگردان:ف.ف.هشنیز درخت و بوته ای نبود. من نمی توانستم هیچ پرنده ی در حال پرواز یا حیوانی در حال چرخیدن در اطراف چشم انداز را ببینم. تا آنجا که می توانستم ببینم یا بگویم دنیای مرده ای بود. زندگی زمانی اینجا بوده است اما مدتها بود که از بین رفته بود. بقایای درختان وجود داشت. ساختمان هایی که زمانی مردم را در خود جای داده اما خراب و ویران شده بودند. به طور مشابه همانند یک شهر پس از جنگ. سپس حس صدا به من داده شد.
تجربه ی ICU یا احتمالا یک تجربه ی نزدیک به مرگ ناشی از مصرف بیش از حد آسپرین. تجربه ی جهنمی

2386. تجربه نزدیک مرگ امی 10/09/2010 NDE 4720 متی اصلی به زبان انگلیسی، ترجمه به فارسی توسط امیر NDE با توجه به واکنش های آلرژیک. در میان عمیق ترین NDE ها تا به حال با NDERF به اشتراک گذاشته. این یکی توصیه می شود برای توسط همه به عنوان خوانده شده!

2225. لیندا آ. تجربه نزدیک به مرگ مادر 6/19/2010. تجربه نزدیک به مرگ شخص دوم 4448. برگردان:ف.ف.هشنیز مادر تجربه خود را اینگونه برای من تعریف کرد: او احساس می کرد در یک تونل است. در انتهای یک تونل نور درخشانی بود. او به سمت آن نور درخشان حرکت می کرد. وقتی به نور روشن رسید، حضوری را پشت سر خود احساس کرد و فهمید که عیسی است. در نور، پدرش (پدربزرگم) و برادرش (عموی بزرگ) را دید که پشت یک میز نشسته بودند. (هر دو قبل از مرگ او در اوایل دهه 1970 بودند.) او به پدربزرگ نگاه کرد و گفت: "پدر، من می خواهم با تو بیایم." پدربزرگ برگشت و با کسی صحبت کرد - که مامان می‌دانست که خداست، هرچند نمی‌توانست ببیندش - و وقتی به سمت او برگشت، گفت: "وقتش نرسیده."
تجربه نزدیک به مرگ مادر به دلیل عارضه پس از جراحی، به گفته دختر.

2222. تد اس تجربه نزدیک به مرگ 6/19/2010. تجربه نزدیک به مرگ 4445. برگردان:ف.ف.هشنیز وقتی به خودم می آیم، با روح یا روحی در کنارم بالای استخر شناور هستم. از آن می پرسم که چرا هیچ کس به من کمک نمی کند (من می توانم همه را در اطراف بدنم ببینم و همه چیزهایی را که می گویند بشنوم، هنوز هم سی و دو سال بعد مثل امروز)؟ موجودی که با من شناور است، بدون اینکه دهانش را تکان دهد یا چیزی بگوید، به من می گوید: "دنیا آنقدرها که تو فکر می کنی دوست داشتنی نیست."
تجربه نزدیک به مرگ در ده سالگی به دلیل غرق شدن.

2221. جفری دی تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 6/19/2010. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 4443. برگردان:ف.ف.هشنیز من به تماشای نور عظیم بالای تختم ادامه دادم و به نوعی از روی تخت به گرمی، تندرستی لغزیدم و احساس خوشحالی کردم و ترسی نداشتم - صدمه ای نداشتم. فقط در حال دور شدن یکدفعه انگار چیزی مرا گرفت و چشمانم را باز کردم و سعی کردم بازوی چپم را حرکت دهم و نتوانستم چون با سوزن به تخته ای چسبانده شده بود که خون را منتقل می کرد. من شوکه شدم چون از آنجا دور بودم!
تجربه احتمالی نزدیک به مرگ در کودکی.

2220. فاليري هـ. تجربة الاقتراب من الموت 6/19/2010. تجربة الإقتراب من الموت 4441. برگردان:ف.ف.هشنیز من بدون هیچ دردی بالای همه چیز بودم! احساس آرامش کامل داشتم - صدای فریاد را نمی توانستم بشنوم اما می توانستم ببینم که متخصص بیهوشی صورتم را با ماسک می پوشاند. می دانستم که در حال مردن بودم یا مرده بودم و این مرا آزار نمی داد. دیدم پسرم از من بیرون آورده شده بود و بعد داشتند بر روی او کار می کردند. اتاق عمل پنجره هایی بسیار بالا به سمت سقف داشت و زنی آنجا روی طاقچه نشسته بود. او پارچه ی سفیدی پوشیده و بسیار زیبا بود با موهای کوتاه تیره. او به من لبخند می زد و من نزدیک او رفته و آنچه را که در پایین رخ می داد تماشا کردم. سرش را به من تکان داد و من با سرعت نور بر راهروهای بیمارستان فرود آمده و وارد اتاقی شدم که شوهر و مادرم منتظر بودند. اتاق یک تکیه گاه چرمی و فلزی قهوه ای رنگ داشت و مادرم در حال خرید یک فلفل دکتر(Dr. Pepper) از دستگاه خودکار بود. او و شوهرم داشتند صحبت می کردند.
تجربة الاقتراب من الموت بسبب مضاعفات جراحة الولادة القيصرية.

2065. بو تجربه ترس-مرگ 12/20/2009. تجربه ترس مرگ 4221. برگردان:ف.ف.هشنیز در این لحظه زندگی من مانند یک فیلم شروع به پخش شدن کرد و تا امروز آن را برای من تماشا کردم. با گذشت زمان من شروع به فرو رفتن عمیق تر و عمیق تر کردم و وقتی دوستم که دستم را گرفته بود به امید بالا کشیدن من شروع به سر خوردن به سمت سوراخ یخ کرد و در آب جاری افتاد به او گفتم: ولش کن. از من، بهتر است که یکی از ما غرق شود تا هر دوی ما. در این لحظه فقط سر و یک دستم بالاتر از سطح آب بود. بعد اتفاقی افتاد، که فراتر از تمام ظرفیت انسان بود، و ناگهان هر دو روی یخ محکم دراز کشیدیم و کمی بعد توانستیم به ساحل برویم. دوستم بعداً به من گفت که من ناگهان مثل برادر کوچکترش سبک شدم.
تجربه ترس از مرگ به دلیل خطر غرق شدن.

2064. لین اچ تجربه نزدیک به مرگ 12/20/2009. تجربه نزدیک به مرگ 4233. برگردان:ف.ف.هشنیز به سمت بالا شناور شدم. احساس می‌کردم مانند یک سفینه ی فضایی روی یک تونل یا پرتو شناور هستم، اما همه‌اش مه‌آلود و خاکستری بود. نمی‌توانستم ببینم چه چیزی پشت سرم است، زیرا در امتداد این تونل به سمت عقب شناور بودم (مانند تونل که به سمت هواپیما می‌رود). با زاویه حدود هفتاد درجه به سمت بالا می رفت. من فشاری را در پشت سر روحم احساس می‌کردم که انگار مرا از پیشتر رفتن باز می داشت. صدایی را شنیدم که تصور کردم خدا بود که می‌پرسید آیا از تصمیمم برای رفتن مطمئن هستم یا نه. وقتی خارج از بدنتان هستید، عشق خالصید و تنها با خالص ترین نیت تصمیم می گیرید. شما کاملاً غیرخودخواه هستید. از من خواسته شد به این فکر کنم که اگر الان بروم چه اتفاقی می افتد. من صحنه ای از بزرگ شدن دخترم توسط پدربزرگ و مادربزرگش را دیدم، در حالی که شوهرم هر چند وقت یکبار به ملاقات های عجیب و غریب می رفت. او بسیار سخت تربیت شده بود و عمیقاً ناراضی، عصبی و ترسیده بود. سپس آن را با نحوه ا ی که خودم او را تربیت می کردم مقایسه نمودم و باید تصمیم می گرفتم که برگردم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل عوارض بعد از زایمان

2059. ریک تجربه نزدیک به مرگ احتمالی 12/20/2009. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 4226. برگردان:ف.ف.هشنیز در تجربه ی نزدیک به مرگم، در قبرستان خانوادگیم ایستاده بودم. هر کسی در قبرستان یکی از اقوام من است. قدمت این قبرها به سال ۱۸۶۹ برمی گردد. من تعدادی از بستگان مرده ام را دیدم که پیرامون من ایستاده بودند. با این حال، هیچ یک از آنها نمی توانستند مرا ببینند. در این تجربه، هیچ سنگ قبری در قبرستان وجود نداشت. برخی از افرادی که در آنجا دیدم پیش از تولد من مرده بودند، با این حال من می توانم رفتار آنها را توصیف کنم. من از میان جمعیت اقوام مرده گذشتم و دریافتم که آنها به یک سمت نگاه می کردند، انگار منتظر رسیدن یک ماشین هستند. من دریافتم که حتی وقتی درست کنار بعضی از آنها راه می رفتم نمی توانستند مرا ببینند. تصمیم گرفتم صحنه را ترک کنم زیرا احساس کردم آن شخصی نبودم که آنها دنبالش بودند. وقتی از خواب بیدار شدم، در راهروی یک بیمارستان روی برانکاردی دوانده می شدم.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی به دلیل بیماری

2053. تجربه نزدیک به مرگ ریتا اس 11/21/2009. تجربه نزدیک به مرگ 22173. برگردان:ف.ف.هشنیز نخستین رویدادی که می توانم به خاطر بیاورم، زمانی بود که سه ساله بودم. در یک استخر شنا بودم. نمی توانستم شنا کنم و به نوعی تا انتهای آن راه رفتم. زیر آب رفته و شروع به غرق شدن کردم. آب داغ بود، اما نکته ی بعدی که می دانستم این بود که خانمی را دیدم که کنار استخر حمام آفتاب می گیرد و خودم را می بینم که در حال غرق شدن است! تعجب کردم که چرا او نمی توانست مرا ببیند. بعد به یاد می آورم که روی زمین بودم و می خواستند مرا احیا کنند.
تجربه نزدیک به مرگ ناشی از غرق شدن در سن سه سالگی و چندین تجربه ی خارج از بدن

2051. Lisette D تجربه نزدیک به مرگ 12/6/2009. تجربه نزدیک به مرگ 4206. برگردان:ف.ف.هشنیز من احساس سرخوشی کردم سپس ناگهان تصاویر، پروانه، همه چیز تغییر کرد. به تدریج ، رنگ ها ناپدید شدند، سیاه و سفید می دیدم و سپس تصاویر ناپدید شدند. تصاویر بیش تری وجود نداشتند، فقط صداها. ان گونه حساس نکردم که در یک تونل بودم، با اعتمادی بی قید و شرط حضوری را که همراهم بود دنبال می کردم و کلی خندیدیم و حرف زدیم. آنگاه داشتیم به گروهی از حضورها نزدیک می شدیم چون می توانستم صداهای زیادی بشنوم. شنیدم ،'او اینجا چه کار می کند؟ او نباید ادامه دهد. او باید برگردانده شود.'
تجربه ی نزدیک به مرگ ناشی از برخورد عابر پیاده باماشین.

2048. تجربه نزدیک به مرگ کاسپر 12/6/2009. تجربه نزدیک به مرگ 4210. برگردان :ف.ف.هشنبز نمی دانستم که مدت کوتاهی پس از مرگ میشل، نزدیک بود زندگیم را از دست داده و این امتیاز را داشته باشم که اولین تجربه ی نزدیک به مرگم را تجربه کنم. در طول NDE می‌توانستم بدنم را که روی یک برانکارد درازکشیده بود ببینم در حالی که خدمه ی آمبولانس با تب و تاب برای نجات جان من کار می‌کردند. بی خبر از هر نوع زمان یا مسافتی، روح من بالا درمیان ابرها شناور شد - تا این که من و میشل دوباره در معبدی به نام زیبا به هم پیوستیم. وقتی وارد معبد شدیم، نفسم بند آمده بود و ایستاده بودم طاق‌نماهای حکاکی شده ی بی نقص و ستون‌های باشکوه را تحسین می‌کردم. از آنجایی که میشل هنوز قادر به راه رفتن نبود، مجبور شدم او را (برای عبور) از میان دروازه های معبد حمل کنم. در طرف دیگر دروازه، شش تکیه گاه به صورت دایره ای جای داشتند. به نوعی، می دانستم که آنها مخصوصاً با هنر دستی برای افرادی ساخته شده اند که نمی توانستند بدون کمک بنشینند. پس از گذاشتن پسرم روی یکی از صندلی ها، منطقه را ترک کردم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل واکنش آلرژیک.

2046. اوریانا R تجربه ترس مرگ 12/6/2009. تجربه ترس مرگ 4202. برگردان:ف.ف.هشنیز در یک ماشین در حال رانندگی بودم و انگار می خواستم با یک کامیون تصادف کنم. اما، چیزی فرمان را گرفت، مرا به سمت بالا به سمت نوری درخشان پرتاب کرد و من توسط چند موجود دوست داشتنی احاطه شدم. همان طور که به سمت نور می رفتم (این)پیام با من به اشتراک گذاشته شد. 'مهم نیست که چه کاری انجام داده‌ و چه کاری انجام نداده‌اید، شما محبوب هستید. مهم نیست که چه کاری انجام خواهید داد و چه کاری انجام نخواهید داد ، شما محبوب هستید. جهان کامل است و شما کامل هستید.'
ترس از تجربه ی مرگ ناشی از تصادف قریب الوقوع با خودرو

2045. دیوید یک تجربه نزدیک به مرگ 12/6/2009. تجربه نزدیک به مرگ 4175. برگردان: هشنیز همان طور که از محل برخورد دور می شدم، تصادف، ماشینی را که در آن نشسته بودم له کرد و من از خودرو به بیرون پرتاب شدم.همان طور که در بزرگراه پرتاب و ضربه به سر و دیگر جراحات را متحمل می شدم، در ذهنم بالای صحنه تصادف شناور بودم و اتفاقات را تماشا می کردم. صحنه با حرکت آهسته ی شدید در حال حرکت بود و به احتمال زیاد در کمتر از یک دقیقه اتفاق افتاد. اما برای من در یک دوره ی طولانی آشکار می شد. من همچنین زندگیم را با صحنه های متعدد و خاطرات دوران کودکی و خاطرات زنده ی عزیزانی که پیشتر فوت کرده بودند و همچنین دوستان و بستگان فعلی، تجربه (و مرور)کردم. من همچنین سفر به درون یک تونل را تجربه و بسیاری از بستگان درگذشته ام را دیدم که به نظر می رسید از من استقبال می کردند.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل تصادف خودرو

2044. Gail K تجربه نزدیک به مرگ 12/6/2009. تجربه نزدیک به مرگ 4174. برگردان:ف.ف.هشنیز پس از احساس درد شدید و ترس عمیق در حین خفه شدن، متوجه «شناور» بودن در میان یک منطقه ی تاریک(قیرگون، تاریکی فراگیر) شدم که هیچ محدوده یا مرزی نداشت. از کنار موجودات شناور دیگری گذشتم که به نظر می رسید در تاریکی به نوعی معلق هستند یا گیر کرده اند، اگر این آن را بهتر توصیف می کند. به نظر می رسید یکباره در درون یک درخشش سفید شدید، خالص و شادی بخش شناور بودم که مانند همه ی چیزهای خوب، شادترین عشق و احساس کامل آرامش و رضایت را القا می کرد. احساس کردم چگونه اعمالم در زندگی بر افراد پیرامونم به هر دو شکل مثبت و منفی تاثیر گذاشته بود. می دانم به من گفته شده بود که اینجا باید کاری انجام دهم ولی به یاد نمی آورم چه بود. با این حال، می دانم که هر کاری را که قرار بود انجام دهم، انجام خواهم داد.
تجربه ی نزدیک به مرگ به خاطر حمله ی جنایتکارانه

2041. Edie F تجربه نزدیک به مرگ 12/6/2009. تجربه نزدیک به مرگ 4167. برگردان:ف.ف.هشنیز من مطمئنم که تجربه ی نزدیک به مرگ من در زمانی پس از تولد دوم اتفاق افتاد زیرا این زمان خونریزی و افت در فشار خون بوده است. نخستین چیزی که در مورد آن به یاد می‌آورم این بود که به نظر می‌رسید به صورت افقی در امتداد چراغ‌های رنگی که صداهایی داشتند سفر می‌کردم، با یک آگاهی از این که هر رنگ صدای خاص خودش را داشت. آگاهی من از خودم شامل بدنم نمی‌شد، اما در حالی که پیش می رفتم و به این نورها گوش می‌دادم، کاملاً متوجه بودم که چه کسی هستم. از یک ردیف حرکت می کردم تا آن ردیف به پایان می رسید، سپس با نورهایی با یک رنگ مختلف و صداهای گوناگون به ردیف بعدی و به سمت دیگر می رفتم تا دوباره به انتهای ردیف می رسیدم. سپس به یک ردیف دیگر می رفتم و از جهت دیگر برمی گشتم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل عوارض بعد از زایمان دوقلو.

2035. دایان اچ. تجربه نزدیک به مرگ 12/6/2009. تجربه نزدیک به مرگ 4156. برگردان:ف.ف.هشنیز من در یک تصادف تقریبا مرگبار وسیله ی موتوری، از ماشینم جدا شده و هوایی به بیمارستان محلی منتقل شده بودم. در حین هلیکوپتر سواری گفتگویی با مادرشوهر و مادربزرگ مرحومم داشتم. به یاد می آورم که از دیدن آنها خیلی خوشحال بودم و لبخند می زدم و احساس سرخوشی می کردم. می خواستم آنها را در آغوش گرفته و ببوسم اما مادرشوهرم به سادگی گفت: "برگرد، هنوز وقتت نرسیده." من احساس بهت زدگی کرده و حس کردم چهره ی عجیبی درآورده ام. او با این ادامه داد: «امی نمی‌تواند این قدر نزدیک به از دست دادن من ، تو را از دست بدهد، . برگرد و با او باش.»چنان نگاه محبت آمیزی در چهره اش داشت. مادربزرگم بالای شانه اش بود، لبخند می زد و سرش را تکان می داد بله . امی شریک قدیمی من است. به یاد می آورم که فکر کردم حق با اوست و آنها ناپدید شدند.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل تصادف خودرو

2030. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ کاتلین پی 12/6/2009. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 4145. برگردان:ف.ف.هشنیز بعد، خودم را در محاصره ی نوری فراگیر دیدم.فوق العاده بود، آرامش بخش و به طرزی باورنکردنی خوب توصیف می توان کرد. درخششی بود که انگار در مرکز شعله ی یک شمع بود، آن درخشش زرد نارنجی. هیچ حسی از بدن نداشتم و فقط نور را می دیدم. احساس می کردم بین ماندن دو دل شده بودم و خیلی دلم می خواست. از خودم شنیدم که با اشاره به پسرم می‌گفتم: "اما او فقط نه سال دارد". بلافاصله پس از آن، خود را (درحالی)یافتم که روی تخت بیمارستانم نشسته ام، هیچ دستگاهی آنجا نبود، هیچ IV( intravenous-داخل وریدی) وجود نداشت.احساس خوبی داشتم.
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی در طول عارضه ی پس از جراحی..

2019. Ollie K تجربه نزدیک به مرگ 11/21/2009. تجربه نزدیک به مرگ 4130. برگردان:ف.ف.هشنیز من تا نزدیک سقف ارتفاع داشتم و در حالی که به بدنم نگاه می کردم فکر می کردم که پیدا کردن من روی کمد چقدر برای آنها خنده دار خواهد بود. خیلی خوشحال بودم که بیرون از آن بدن وحشتناک دردمند بودم. وقتی داشتم می رفتم، دختر کوچکم که در آن زمان پنج سال داشت بیرون از پنجره ی حمام خندید. از صعود منصرف شدم و تلاش کردم به کسی در خانواده ام فکر کنم که بچه هایم را بزرگ می کرد. نمی دانم چقدر طول کشید، اما برایم واضح بود که کسی نبود آنها را بزرگ کند. گفتم 'خدایا ، لطفا اجازه بده برگردم ، باید بچه هایم را بزرگ کنم.'فکر می کنم می دانستم که او به من اجازه می دهد که برگردم. به پایین به بدنم نگاه کردم و از برگشتن به درون آن هراس داشتم. می دانستم که باید این کار را می کردم و به همین دلیل خودم را به سمت آن عقب کشیدم.
تجربه ی نزدیک به مرگ همراه با تب شدید.

2017. بنجامین اچ تجربه نزدیک به مرگ 11/21/2009. تجربه نزدیک به مرگ 4127. برگردان:ف.ف.هشنیر سپس به محض اینکه تاریکی فرا رسید، از بین رفت و من در یک نوع مزرعه بودم. شلوار جین و یک پیراهن چهارخانه ی قرمز بر تن‌داشتم. بیرون خیلی آفتابی بود، پس همه جا روشن بود. سپس مردی را دیدم که به سمت من می آمد، و من احساس کنجکاوی کردم، بنابراین من نیز به سمت او رفتم. وقتی آنقدر نزدیک شدم که او را به وضوح ببینم، متوجه شدم که دارم به پدرم نگاه می کنم.پدرم دو سال قبل بر اثر سکته قلبی فوت کرده بود. او با تی شرت معمولی و شلوار جین آبی با کلاه جان دیر(John Deere)ش که همیشه می پوشید بود. حدود دو قدم از من فاصله گرفت. آنقدر به هم نزدیک بودیم که اگر می خواستم می توانستم او را لمس کنم. اما ما فقط برای چیزی که احساس می شد انگار برای همیشه بود ایستادیم. او فقط به من زل زد و هرگز کلمه ای نمی گفت.
تجربه ی نزدیک به مرگ بر اثر انفجار'دستگاه انفجاری دست ساز ' در عراق

2015. Ann Y. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 11/21/2009. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 4122. برگردان:ف.ف.هشنیز در تعطیلات بودم و در نهایت با یک روده ی پیچ خورده که برای مدت قابل توجهی رها شده بود ، در بیمارستان بستری شدم ، زمانی که تصمیم گرفتند یک جراحی اورژانسی روی من انجام دهند. تنها چیزی که می‌دانم این است که از در ورودی به درون اتاقی با نور روشن رفتم و آنجا پدر، مادر و دو برادرم بودند که فوت کرده بودند. پدرم که در هفت سال آخر عمرش به شدت مریض و روی ویلچر بود و در شصت و دو سالگی از دنیا رفت، کنار برادر بزرگم نشسته بود که در شصت و شش سالگی فوت کرده بود، آنگاه در کنار او مادرم بود. او در هفتاد و پنج سالگی از دنیا رفت. کوچکترین برادرم یک بری ایستاده بود و به آنها نگاه می کرد. (این همیشه مرا آزار داده است) او در چهل و دو سالگی بر اثر سرطان درگذشت. پدرم خندان و خوشحال و بدون اثری از بیماری ایستاد و به من گفت: "سلام عشقم خوشحالم که می بینمت" و دستانش را به سمت من دراز کرده یود که برادرم سرش را بلند کرد و گفت: "اینجا چه کار می کنی؟" که من پاسخ دادم "من اومدم به شما ملحق بشم" او گفت: "اوه نه"، "زمان تو فرانرسیده - برگرد."
تجربه ی نزدیک به مرگ احتمالی مرتبط با جراحی اضطراری روده.

2012. فرانک جی. تجربه نزدیک به مرگ 5/14/2007. تجربه نزدیک به مرگ 31670. برگردان:ف.ف.هشنیز اکنون این جاست که همه چیز واقعاً جالب می شود. دروازه های بهشت! خودم را در حال جستجو یافتم اما نتوانستم وارد شوم! شروع کردم به در زدن، ضربه زدن به دروازه های بهشت. مناظری که خارج از این دنیا بودند، مردمی که در حال بازی اوقات خوبی داشتند. منظره و صداها عظیم تر از هر چیزی که می شناسیم. نت ها و صداهای موسیقی عظیم تر از آن چیزی است که کلمات بتوانند توضیح دهند. جلوه ی بصری مقدار بی پایانی از رنگ های روشن بود (استفاده از رنگ برای تلاش در نقاشی رنگ). باز هم کلمات خیلی ساده هستند! همان طور که مناظر و صداها برایم عادی شد، خوشحال شدم که در جای درستی بودم، (اما) هنوز دروازه ها باز نمی شدند!
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل تصادف موتور سیکلت.

2007. Herb B. تجربه نزدیک به مرگ 11/15/2009. تجربه نزدیک به مرگ 4184. برگردان:ف.ف.هشنیز این دور و بر زمانی است که متوجه شدم دیگر یک شکل بدنی ندارم. می دانستم چیزی تغییر کرده است، اما فقط آن را پذیرفتم. متوجه شدم که کم کم آغاز به بالارفتن کردم. همچنین یک احساس باورنکردنی آمدن آرامش و رفاه از پشت سرم داشتم. یک احساس کشش داشتم و ۱۸۰ درجه به سمت چپ آمبولانس چرخانده شدم. کشیدن مانند یک اثر آهن ربایی تدریجی بود. می‌توانستم یک دهانه ی مربع شکل را در قسمت بالاتر آمبولانس ببینم. پس از آن بود که کشش کنترل مرا در دست گرفت. می توانستم چیزی را ببینم که از دهانه ی مربع بیرون می ریزد. من می توانم آن را به بهترین شکل مانند بسیاری از چراغ های جلوی کوچکی که کمی از میان مه غلیظ سفید تابیده می شوند توصیف کنم. من به سمت دهانه و مه روشن سفید ، که مانند یک جویبار جاری بود کشیده می شدم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل تصادف موتور سیکلت.

2005. ماریا جی. تجربه نزدیک به مرگ 11/14/2009. تجربه نزدیک به مرگ 4148. برگردان:ف.ف.هشنیز سپس ناگهان نوری را از دور دیدم، مانند کسی که ستاره ای درخشان را می بیند، و این زمانی است که فهمیدم باید به سمت آن نور بروم در حالی که در همان زمان آرامشی شگفت انگیز وجودم را فرا گرفت، آرامشی که پیش از این تجربه نشده بود، و خوشی بزرگ، بزرگ از رفتن به سوی نور. با رسیدن به آنجا، نور با شکوه و عظمت می درخشید. وقتی وارد نور شدم، شنیدم کسی نامم را صدا می کند. صدا پر از لطافت بود و می گفت: "زمان شما نیست. شما دو فرزند دارید که به شما نیاز دارند. باید برگردی."
تجربه ی نزدیک به مرگ زایمان

2004. تجربه نزدیک به مرگ رابرت تی 11/14/2009. تجربه احتمالی نزدیک به مرگ 4182. برگردان: ف.ف.هشنیز در این سفر یادم می آید که نمی خواستم بمیرم چون از مادر هفتاد و هفت ساله ام که در خانه خیلی مریض بود مراقبت می کردم. نمی خواستم او را تنها بگذارم و به ویژه نمی خواستم مایه ی ناراحتی او شوم. در بازگشت به سفرم، وقتی به فکر مرگ اعتراض کردم، صدای خدا ، که آن را تشخیص دادم، مداخله کرد و با موجودی که برای سپردن من به دست آفریدگار تا این حد بی تاب بود صحبت کرد ،خدا به او گفت: 'هی، نمی بینی که او آماده ی مرگ نیست؟ او را به بدنش برگردانید.'
تجربه ی NDE یا مشابه NDE ، سخت برای گفتن

2003. جولی دی. تجربه نزدیک به مرگ 11/14/2009. تجربه نزدیک به مرگ 4180. برگردان:ف.ف.هشنیز یادم می آید کنار مردی ایستاده بودم که یک عبای خاکستری با کلاه(مخصوص کشیشان) بر تن داشت. سمت چپم ایستاده بود. تمام زندگیم را تا آن لحظه احساس کردم. غمی مقاومت ناپذیر بر من چیره شده بود زیرا زندگیم تهی بوده است. نمی خواستم گریه کنم. این احساس یا فکر به من دست داد که باید زندگی را از سر بگیرم، زیرا چیزی را که برای آن اینجا آمده بودم انجام نداده یا یاد نگرفته بودم. در هیچ زمانی در طول این تجربه از بدن زمینی خود آگاه نبودم.
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل خفگی

2002. تجربه نزدیک به مرگ کوربین 11/14/2009. تجربه نزدیک به مرگ 4179. برگردان:ف.ف.هشنیز سپس به یکباره احساس راحتی بر من غلبه کرد و فکر کردم "بالاخره تمام شد." سپس من خانه بودم و اطرافم نور سفید خالص و عشق و مراقبت کامل و آرامشی بود که هرگز نشناختم و فراموش نخواهم کرد. من نمی توانستم کسی را ببینم اما می دانستم که تنها نیستم و چیزی برای ترسیدن ندارم. در تمام مدت این احساس طاقت فرسا وجود داشت که بالاخره به خانه برگشتم. بعد از یک عمر انتظار، همه چیز عالی بود و زندگی من اکنون کامل شده بود.
تجربه نزدیک به مرگ ناشی از خونریزی روده

2001. گرتا پی تجربه نزدیک به مرگ 11/14/2009. تجربه نزدیک به مرگ 4177. برگردان:ف.ف.هشنیز سپس صدایی شنیدم - غنی، دوست داشتنی، ژرف و بیشتر شبیه گویندگان رادیویی آن دوران (آنها نمی توانستند روی آنتن شغل پیدا کنند مگر این که صداهای فوق العاده ای می داشتند).این صدا شروع به گفتن این به من کرد که من باید از آب بیرون بروم. پاسخ دادم: «اما نمی‌توانم». «اما، شما باید از آب خارج شوید.» "من تلاش کرده و تلاش کرده ام، اما هیچ چیز کار نمی کند." زمانی در مکالمه‌ام با «صدا» روحم خارج از بدنم حدود یک پا بالاتر شناور بود و به پایین به بدنم نگاه می‌کرد، اما در عین حال، در بدنم هم بودم و آن را تجربه می‌کردم.صدا همچنان به شیوه ای بسیار عاشقانه مرا مربیگری می کرد. شما باید بجنگید تا از آب بیرون بیایید. «بله، می دانم، اما هیچ چیز کار نمی کند. و افزون بر این، من خیلی آرامم...» «اگر از آن آب بیرون نیایید، می روید که بمیرید.» گفتم: «می دانم.» «می خواهی بمیری؟» "نه، اما من خیلی آرامم."
تجربه ی نزدیک به مرگ به دلیل جراحت سر و در پی ان غرق شدن در ده سالگی. قابل ذکر این که این NDE دربردارنده ی اطلاعاتی برای نجات خودتان از غرق شدن است.پنجاه و سه سال بعد به اشتراک گذاشته شد.

1609. تجربه نزدیک مرگ Hafur 4/19/2008 NDE 3588 استثنایی NDE! او ملاقات شعله دوقلوی او بیش از حد!



داستان های فعلی تجربه نزدیک به مرگ
فهرست سایت
فهرست آرشیو

7/1/05-12/31/2005
1/1/05-6/30/2005
7/1/04-12/31/2004
1/1/04-6/30/2004
2003
7/1/02-12/31/2002
1/1/02-6/30/2002
1998-2001




محتوا و مطالب این سایت – غیر انگلیسی
NDERF in English





Near Death Experience Research Foundation
©1998-2024 Experience Research Foundation (NDERF) All rights reserved.