خانم جانی ن. تجربه‌ای شبیه به مرگ
خانه NDERF متداول NDE NDE خود را با ما در میان بگذارید




شرح تجربه:

در زمان این رویداد من تقریباً پانزده ساله بودم. من و بهترین دوستم، مادرش را متقاعد کردیم که اجازه دهد آن شب را در حیاط پشتی بخوابیم. تابستان بود، بنابراین بیرون گرم بود. کیسه خواب ها و بالش‌هایمان را آماده کردیم تا وقتی از مهمانی همسایه‌های روبروی خانه‌اش برمی‌گردیم، آنجا باشیم. بیشتر افراد آنجا مسن‌تر بودند. احتمالاً من نباید آنجا می‌بودم.

با این حال، من در جوانی همیشه با افراد مسن‌تر معاشرت می‌کردم، بدون این که دلیلش را بدانم. امروز می‌دانم به این دلیل است که همانطور که غریبه‌های کامل به من گفته‌اند، من یک روح پیر هستم. من توسط غریبه‌های کامل مورد اعتماد هستم؛ و آنها احساس می‌کنند می‌توانند در مورد درونی‌ترین اسرارشان به من اعتماد کنند و از آن زمان تاکنون همیشه این کار را کرده‌اند.

آن شب مواد مخدر مصرف کردیم، احتمالاً بیشتر از آنچه بدن کوچک ۹۵ پوندی من می‌توانست جذب کند. به کیسه خواب‌هایمان رسیدیم.

تنها چیزی که پس از آن به یاد دارم این بود که وقتی به بدنم در آن کیسه خواب نگاه می‌کردم، احساس می‌کردم که داشتم به سمت آسمان صعود می‌کردم. هیچ دردی احساس نکردم؛ فقط آرامشی که هرگز در زندگی‌ام احساس نکرده بودم. به یاد دارم که آسمان شب چقدر زیبا بود و ستاره‌ها چقدر نزدیک بودند. انگار می‌توانستم دست دراز کرده آنها را لمس کنم. ناگهان احساس کردم که توسط چیزی بسیار بزرگتر از خودم احاطه یا نگه داشته شده‌ام. سرم را برگرداندم تا به بالا و عقب نگاه کنم. می‌توانستم این بال‌های سفید و زیبای فرشته را ببینم. کاملاً امنیت و دوست داشته شدن از سوی این موجود را احساس می کردم. بار دیگر، داشتم به بدنم روی زمین در آن کیسه خواب در حالی که کوچک و کوچکتر می‌شد نگاه می‌کردم.

پس از این چیز زیادی را به خاطر نمی‌آورم. صبح روز بعد در آن کیسه خواب از خواب بیدار شدم. همه چیز به گونه ای بود که انگار این اتفاق هرگز نیفتاده است. این نبود تا سال‌ها بعد، هنگامی که داشتم از کنار خانه‌ای که تجربه‌ام در آن اتفاق افتاد در حال رانندگی می‌گذشتم، که این به ذهنم خطور کرد.

از این واقعیت که نخستین شغلم در مدرسه ابتداییم بود که در آن هنگام بیش از چهل سال بود پا به آنجا نگذاشته بودم، شگفت‌زده بودم. این تنها یکی از دفعات بسیاری بود که این گونه رویدادها اتفاق می‌افتاد. در زندگیم در مکان‌هایی قرار گرفته‌ام تا از عزیزان(آنها) در آن سوی قبر، پیام‌هایی به مردم برسانم. ده‌ها رویداد واقعی در زندگی دارم که نمی‌توان آنها را با هیچ چیز جز ماوراءالطبیعه توضیح داد. روزانه از اساتید عروج‌یافته و فرشتگان، نشانه‌هایی دریافت می‌کنم. من به قلمرو معنوی متصل هستم و باید این وقایع را با دیگران به اشتراک بگذارم تا آنها نیز بتوانند درک کنند که عزیزانشان در آن سوی پرده هستند و وقتی زمان رفتن به خانه فرا برسد، دوباره به هم خواهند پیوست.

اطلاعات پیش زمینه‌:

جنسیت: زن

تاریخ وقوع تجربه ی نزدیک به مرگ: ۱۹۷۵

عناصر NDE:

در زمان تجربه ی شما، آیا رویداد تهدیدکننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟ خیر. مصرف بیش از حد دارو یا مواد مخدر. رویداد تهدیدکننده ی زندگی، اما نه مرگ بالینی

محتوای تجربه ی خود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ کاملاً خوشایند

آیا احساس جدایی از بدن خود را داشتید؟ خیر. من به وضوح بدنم را ترک کردم و خارج از آن وجود داشتم

بالاترین سطح خودآگاهی و هشیاری شما در طول تجربه چگونه با خودآگاهی و هشیاری روزمره ی شما مقایسه شد؟ خودآگاهی و هشیاری بیشتر از حد معمول. احساس می‌کردم بی‌وزن هستم.

در چه زمانی از تجربه در بالاترین سطح خودآگاهی و هشیاری خود بودید؟ وقتی در حال صعود بودم

آیا افکار شما سرعت گرفت؟ نه

آیا به نظر می‌رسید زمان سرعت گرفته یا کند شده است؟ به نظر می‌رسید همه چیز به یکباره اتفاق می‌افتد؛ یا زمان متوقف شده یا تمام معنای خود را از دست داده است. من هیچ درکی از زمان نداشتم که به خاطر بیاورم.

آیا حواس شما زنده تر از حد معمول بودند؟ به طرزی باورنکردنی زنده تر

لطفاً بینایی خود را در طول این تجربه با بینایی روزمره تان که بلافاصله پیش از زمان تجربه داشتید مقایسه کنید. در مقایسه، همه چیز در اینجا روی زمین کسل‌کننده است. جایی که من آنجا بودم، هر چیزی، از جمله فرشته، آنقدر روشن و زیبا بود که نمی‌توان آن را توصیف کرد.

لطفاً شنوایی خود را در طول این تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله پیش از زمان تجربه داشتید مقایسه کنید. من به یاد نمی‌آورم چیزی شنیده باشم، کاملاً آرام بود.

آیا به نظر می‌رسید از اتفاقاتی که در جای دیگری در حال رخ دادن است آگاه بودید؟ نه

آیا به درون یا از میان یک تونلی گذشتید؟ نه

آیا در تجربه خود موجوداتی را دیدید؟ نه

آیا با موجود مرده (یا زنده)ای روبرو یا از آن آگاه شدید؟ نه

آیا نوری درخشانی را دیدید یا احساس کردید که به وسیله ی آن احاطه شده اید؟ نوری آشکارا با منشأ عرفانی یا دیگر جهانی

آیا نوری غیرزمینی دیدید؟ بله، آسمان شب کاملاً باورنکردنی بود، رنگ‌ها غیرقابل توصیف بودند.

آیا به نظر می‌رسید وارد دنیای غیرزمینی دیگری شده‌اید؟ قلمرویی به وضوح عرفانی یا غیرزمینی، احساس می‌کنم که انگار در قلمرو معنوی بودم.

در طول این تجربه چه عواطفی را احساس کردید؟ آرامش و سکون کامل

آیا یک احساس آرامش یا لذت داشتید؟ آرامش یا لذت باورنکردنی

آیا یک احساس خوشی داشتید؟ خوشی باورنکردنی

آیا یک احساس هماهنگی یا اتحاد با کیهان داشتید؟ احساس اتحاد یا یکی شدن با جهان را داشتم.

آیا ناگهان به نظر می‌رسید همه چیز را می‌فهمید؟ نه، احساس می کردم فرصتی به من داده شده تا برگردم و هدیه‌ام را به اشتراک بگذارم و از آن زمان حادثه تاکنون یک حس دانستن داشته‌ام.

آیا صحنه‌هایی از گذشته‌تان به شما بازگشت؟ نه

آیا صحنه‌هایی از آینده به شما آمد؟ نه

آیا به مرز یا نقطه‌ ی بی بازگشت رسیدید؟ من به یک تصمیم آگاهانه ی قطعی برای بازگشت به زندگی رسیدم. من به طور آگاهانه به یاد نمی‌آورم که تصمیمی گرفته باشم، اما می‌دانستم که باید برگردم.

خدا، معنویت و دین:

پیش از این تجربه، مذهب شما چه بود؟ مسیحی- سایر مسیحیان من تقریباً در ۱۲ سالگی در یک اردوی مسیحی که در آن شرکت کردم، نجات یافتم.

آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربه‌تان تغییر کرده است؟ بله، من بیشتر معنوی شده‌ام تا مذهبی.

اکنون دین شما چیست؟ مسیحی- سایر مسیحیان من از نظر معنوی با اساتید عروج یافته، عیسی و الوهیت در ارتباط هستم.

آیا تجربه ی شما دارای ویژگی‌های سازگار با باورهای زمینی شما بود؟ محتوایی که کاملاً با باورهایی که در زمان تجربه‌تان داشتید، سازگار بود. من در آن زمان به خدا اعتقاد داشتم یا حداقل فکر می‌کردم که از سن ۱۲ سالگی به خدا اعتقاد دارم. فکر نمی‌کنم واقعاً بدانید که این به چه معناست، با این حال پس از این رویداد احساس می کردم که به خدا تعلق داشنم. می‌دانستم که پس از این، روزی خدا را خواهم دید و با عزیزانم دوباره متحد خواهم شد.

آیا به دلیل این تجربه، تغییری در ارزش‌ها و باورهایتان ایجاد شد؟ بله، این زندگی فقط یک درس در سفر من است. من برای درس‌ها ارزش قائلم و سعی می‌کنم از هر ثانیه ی سفر لذت ببرم! من باوردارم که همه ی ما حق داریم به آنچه که انتخاب می‌کنیم معتقد باشیم که باور داشته باشیم، همه ی ما سفر اختصاصی خودمان را داریم و این فقط بین ما و الوهیت است، دیگران نباید سعی کنند به ما بگویند چگونه یا به چه چیزی باور داشته باشیم.

آیا به نظر می‌رسید که با یک موجود یا حضور عرفانی روبرو شدید، یا صدایی غیرقابل شناسایی شنیدید؟ من با یک موجود مشخص یا صدایی که به وضوح منشأ عرفانی یا غیرزمینی داشت، مواجه شدم. من توسط یک فرشته به قلمرو معنوی برده می‌شدم، عظیم و بسیار زیبا بود و بال‌هایش بسیار بزرگ بودند.

آیا ارواح متوفی یا مذهبی را دیدید؟ نه

آیا با موجوداتی روبرو شدید که پیشتر روی زمین زندگی می‌کردند و در ادیان با ذکر نام توصیف شده‌اند (مثلاً: عیسی، محمد، بودا و غیره) نه

آیا در طول تجربه ی خود، اطلاعاتی در مورد وجود پیش از مرگ به دست آوردید؟ نامطمئن. پس از این رویداد احساس کرده ام که قبلا اینجا بوده‌ام و از زمان این رویداد از مرگ نترسیده‌ام.

آیا در طول تجربه ی خود، اطلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟ نامطمئن. من با کسانی که در قلمرو روح یا زندگی پس از مرگ هستند، یک ارتباط معنوی دارم.

در طول تجربه‌تان، آیا اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟ نه

در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:

در طول تجربه‌تان، آیا دانش یا اطلاعات خاصی در مورد هدفتان کسب کردید؟ بله، به من هدایای زیادی داده شد و یکی از آنها یک دانش(شناخت) بود، نمی‌دانم از کجا می‌آید، اما تقریباً بلافاصله در کتاب‌ها به من می‌رسد و در مواقع دیگر می‌تواند بعداً بیاید.

در طول تجربه‌تان، آیا اطلاعاتی در مورد معنای زندگی کسب کردید؟ نامطمئن. یک شناخت کامل را تجربه کرده‌ام، انگار مهم نیست با چه کسی یا درباره ی چه موضوعی صحبت می‌کنم، من همیشه پاسخی برای سوالات مطرح شده دارم.

در طول تجربه‌تان، آیا اطلاعاتی در مورد زندگی پس از مرگ کسب کردید؟ نه

آیا اطلاعاتی در مورد چگونه گذراندن زندگی هایمان به دست آوردید؟ بله، این که نباید برای شادی به بیرون از خودمان نگاه کنیم، ما باید شادی را در درون خود بیابیم. ما نمی‌توانیم کسی را شاد کنیم زیرا آنها باید شادی را در درون خود جستجو کنند، تا زمانی که نتوانیم این را به کمال برسانیم، ما همیشه در روابطمان مشکل خواهیم داشت.

در طول تجربه‌تان، آیا اطلاعاتی در مورد دشواری ها، چالش‌ها و سختی‌های زندگی کسب کردید؟ نه

در طول تجربه‌تان، آیا اطلاعاتی در مورد عشق به دست آوردید؟ بله، این که ما باید یاد بگیریم که خودمان را بدون قید و شرط دوست داشته باشیم پیش از این که بتوانیم دیگران را بدون قید و شرط دوست داشته باشیم.

پس از تجربه‌تان چه تغییراتی در زندگی شما رخ داد؟ تغییرات بزرگ در زندگی من. افرادی بوده‌اند که بعد از صحبت با من به من گفته‌اند که من یک روح پیر هستم، دیگران گفته‌اند که من قلب مهربانی دارم یا چقدر از مکالمه مان لذت برده‌اند. دیگران گفته‌اند که من روشن‌بین هستم. من درک، ارتباط و شناخت عمیق‌تری از زندگی و جهان به عنوان یک کل دارم. من در روابط نزدیک مشکل دارم زیرا آنها برای من معنی ندارند، من در کنار دیگران حس خود را از دست می‌دهم، بنابراین زمان زیادی را تنها گذرانده‌ام. من عاشق تنها بودن هستم، می‌توانم ساعت‌ها در سکوت تنها بنشینم، در کنار دیگران بیش از حد تحریک شده و مجبور می‌شوم عقب‌نشینی کرده یا به مکانی برای آرامش پناه ببرم. من دوستان کمی دارم چون مردم به نظرم خیلی سطحی می‌آیند، به چیزهای این زمین زیاد اهمیت نمی‌دهم، من بیشتر به چیزهایی که فراتر از این زمین و این زندگی است اهمیت می دهم.

آیا روابط شما به طور خاص به دلیل تجربه تان تغییر کرده است؟ بله، من دوستی‌های پایدار زیادی ندارم و روابطم با خانواده‌ام تیره و تار شده است.

پس از NDE:

آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار بود؟ بله، از ترس این که به من بگویند دیوانه ام یا آن را برساخته ام، نتوانستم آن را با کسی در میان بگذارم.

در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در زمان تجربه رخ داده اند، این تجربه را چقدر دقیق به یاد می‌آورید؟ من این تجربه را دقیق‌تر از سایر رویدادهای زندگی که در زمان تجربه رخ داده اند، به خاطر می‌آورم. من هیچ چیزی را که از وقایع آن شب به جز عروج به قلمرو معنوی به یاد نمی‌آورم.

آیا پس از تجربه تان، استعدادهای روانی، غیرمعمول یا ویژه ی دیگری دارید که پیش از تجربه نداشتید؟ بله، غیب‌ گویی و روشن‌بینی.

آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته‌اید؟ نه

آیا پیش از تجربه ی خود از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) اطلاعی داشتید؟ نه

کمی پس از وقوع تجربه‌تان (چند روز تا چند هفته) چه باوری در مورد واقعیت آن داشتید؟ این تجربه قطعاً واقعی نبود. من از ترس این که دیگران به من بگویند دیوانه‌ام برای سال‌ها آن را کاملاً از حافظه‌ام پاک کردم.

اکنون در مورد واقعیت تجربه‌تان چه باوری دارید؟ تجربه قطعاً واقعی بود. اگر بعد از رانندگی از کنار جایی که اتفاق افتاده بود، چیزی به خاطر نمی‌آوردم، باور نمی‌کردم که اتفاق افتاده است. من هم مانند خیلی‌های دیگر به دلیلی در آن مکان قرار گرفته‌ بودم.

در هیچ زمانی از زندگی‌ شما، آیا هیچ چیزی هیچ بخشی از آن تجربه را بازتولید کرده است؟ بله، ارتباط من با فرشتگانم بسیار قوی و واقعی است.