بيني دبليو. التواصل بعد الموت |
شرح تجربه:
وقتی حدود سی ساله بودم، پدربزرگم در بیمارستان و به سرطان لاعلاجی مبتلا بود. در زمان مرگش، من به همراه مادرم در بیمارستان بودم. پیش از مرگش و قبل از این که من برسم، او به طور خاص از مادرم خواسته بود که با من تماس گرفته و از من بخواهد که به بیمارستان بیایم. من کارم را رها کرده و به بیمارستان رفتم. چند ساعت بعد، او در حالی که من و مادرم کنار تختش بودیم، درگذشت.
پس از مرگش، باید می رفتم. مادرم مدت بیشتری ماند تا در کنار جسد او بنشیند و خداحافظی کند. او تا بعد از تجربه ی مرگ مشترکی که در زیر شرح میدهم، چیزی در مورد کارهایی که بعد از رفتن من انجام داد به من نگفت.
حدود دو ماه بعد، درست پیش از این که مادرم قرار بود خاکستر پدربزرگم را برای پاشیدن در زمین گلف با مادربزرگم ببرد، یک شب احساس خواب کردم. اما، نیمههوشیار بودم که ناگهان پدربزرگم کنارم روی تختم ظاهر شد. این موضوع در ابتدا من را آشفته کرد و سپس به یاد دارم که به خوبی به خواب رفتم. چیز بعدی که می دانستم این بود که با پدربزرگم در چیزی که احساس میکردم و هنوز هم احساس میکنم بسیار واقعی است بودم. اما میتوان آن را یک تجربه ی رویاگونه نامید.
حالا من با او در زمین گلف قدم میزدم. او به من میگفت که اکنون حالش خوب بود و جایی که بود بسیار بهتر از جایی است که روی زمین بوده است. او شوخی کرد و با شوخطبعی بسیار عادی و دوستداشتنیاش گفت: «این چشم انداز لعنتی بسیار بهتر از آن چیزی است که وقتی زنده هستی احساس می شود، باور کن.» او خندید، ما هر دو خندیدیم. سپس از او پرسیدم که وقتی از خواب بیدار شوم و به خانوادهام بگویم، چگونه میتوانم بدانم که این فقط یک رویا نیست. او فوراً به من گفت: «شماره ۰۸-۸۰-۱۶ را به خاطر بسپار و برو و به مادرت بگو، این مربوط به ملاقاتی است که شما دو نفر با من در بیمارستان داشتید. او خواهد فهمید.»
وقتی بیدار شدم، عمیقاً آنچه را که او به من گفته بود به یاد آوردم، در حالی که احساس میکردم که نه تنها خواب او را دیدهام، بلکه واقعاً او را دیدهام. مادرم در آن زمان نسبت به زندگی پس از مرگ کاملاً شکاک بود. میدانستم که باید این پیام را به او منتقل کنم، بنابراین احساس نگرانی میکردم. با او تماس گرفتم و سعی کردم به او بگویم که تا حد امکان روشنفکر باشد. به او گفتم که خوابی با پدربزرگ دیدهام و این که او این شماره را به من داده است تا به تو منتقل کنم، ۰۸-۸۰-۱۶. مادرم خیلی ساکت شد و به من گفت که باید برود و به من خبر میدهد. او باید برود و چیزی را بررسی کند. پس از تماس، وقتی برگشت، به من گفت که پس از این که من بیمارستان را ترک کردم، مخفیانه دستبند بیمارستان او را از مچ دستش برداشته است. من وقتی در بیمارستان بودم، ندیده بودم که او این کار را انجام دهد. روی دستبند شماره "۰۸-۸۰-۱۶" بود. او این را برداشته و در خانه پنهان کرده بود. پس از این که به او زنگ زدم، رفت تا به دستبند نگاه کند. او دریافت که شماره ی درون دستبند، شمارهای است که او در خواب به من داده بود. پس از این که درگذشت، او آگاه بود که او دستبندش را برداشته و این که آن شماره ی یادشده را روی آن داشت. او توانست از طرف دیگر به من بگوید؛ ماهها بعد به من بگوید که او این دستبند را برداشته و این شماره روی آن نوشته شده است. این مانند یک تجربه ی عمیق مرگ مشترک بین من، پدربزرگم و مادرم بود.
اطلاعات پیش زمینه:
جنسیت: زن
تاریخ وقوع تجربه : ۱۹۹۵
عناصر NDE:
در زمان تجربه ی شما، آیا یک رویداد تهدیدکننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟
نه. سایر: من چیزی را تجربه کردم که میتوان آن را یک تجربه ی مرگ مشترک نامید که در آن ارتباطی را از پدربزرگم به اشتراک گذاشتم.
محتوای تجربه ی خود را چگونه ارزیابی میکنید؟
کاملاً خوشایند
آیا یک احساس جدایی از بدن خود را داشتید؟
خیر، من آگاهی از بدنم را از دست دادم.
بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری شما در طول این تجربه چگونه با خودآگاهی و هوشیاری روزمره ی شما مقایسه شد؟
خودآگاهی و هوشیاری بیشتر از حالت عادی. رنگها بسیار زنده تر بودند.
در چه زمانی از تجربه، در بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری خود بودید؟
در زمانی که با هم در زمین گلف قدم میزدیم.
آیا افکارتان سرعت گرفت؟
نه
آیا به نظر میرسید زمان سریعتر یا کندتر میشود؟
به نظر میرسید زمان سریعتر یا کندتر از حد معمول میگذرد. اگرچه اتفاقات زیادی افتاد، نمیتوانم بفهمم که چگونه همه ی اینها در فضای زمان رویا اتفاق افتاد.
آیا حواس شما زنده تر از حد معمول بودند؟
زنده تر از حد معمول.
لطفاً بینایی خود را در طول تجربه با بینایی روزمره تان که بلافاصله پیش از زمان تجربه داشتید، مقایسه کنید.
این احساس به طرزی باورنکردنی رهاییبخش و سبک بود.
لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله پیش از زمان تجربه داشتید مقایسه کنید.
به نظر نمیرسید که مستقیماً با استفاده از کلمات با پدربزرگم صحبت می کنم، بیشتر شبیه تلهپاتی بود.
آیا به نظر میرسید از اتفاقاتی که در جاهای دیگری در حال رخ دادن است آگاه هستید؟
بله، و حقایق بررسی شدهاند.
آیا به تونلی وارد شده یا از آن گذشتید؟
نه
آیا در تجربه ی خود موجوداتی را دیدید؟
من واقعاً آنها را دیدم.
آیا با موجودات مرده(یا زنده)ای روبرو شده یا از آنها آگاه شدید؟
بله پدربزرگم سالم و شاد به نظر میرسید. کمی جوانتر از پیش از مرگش.
آیا نور درخشانی را دیدید یا احساس کردید که توسط آن احاطه شده اید؟
نوری به صورتی غیرمعمول درخشان.
آیا نوری غیرزمینی دیدید؟
بله مکانی که من از پدربزرگم بازدید کردم، زمین گلف، قلمرو نوری متفاوتی با روشنایی و رنگ متفاوت داشت.
آیا به نظر میرسید که وارد دنیای غیرزمینی دیگری شدهاید؟ نه
در طول تجربه چه عواطفی را تجربه کردید؟
عشق و آرامش عمیق. غم و اندوه از دست دادن پدربزرگم ناپدید شد
آیا احساس آرامش یا لذت داشتید؟
آسودگی یا آرامش
آیا یک احساس شادی داشتید؟
شادی باورنکردنی
آیا یک احساس هماهنگی یا اتحاد با کیهان را داشتید؟
دیگر احساس نمیکردم با طبیعت در تضاد هستم
آیا ناگهان به نظر میرسید همه چیز را درک میکنید؟
نه
آیا صحنههایی از گذشتهتان به شما بازگشت؟
نه
آیا صحنههایی از آینده برای شما پیش آمد؟
نه
آیا به مرز یا نقطهای بدون بازگشت رسیدید؟
نه
خدا، معنویت و مذهب:
پیش از تجربهتان چه دینی داشتید؟
نمیدانم من فردی معنوی هستم اما با هیچ مذهب خاصی همسو نیستم
آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربهتان تغییر کرده است؟
بله معنویتر
اکنون دین شما چیست؟
نمیدانم. من از هیچ مذهبی پیروی نمیکنم اما اعتقاد قوی به معنویت دارم و این احساس مداوم در اطرافم وجود دارد که یک قلمرو معنوی فراتر از این قلمرو زمینی وجود دارد.
آیا تجربه ی شما شامل ویژگیهایی سازگار با باورهای زمینی شما بود؟
محتوایی که با باورهای شما در زمان تجربهتان هم سازگار بود و هم نبود. در آن زمان من از امکان زندگی پس از مرگ آگاهی داشتم، اما چنین مواجهه ی شخصی عمیقی با آن نداشته بودم.
آیا به دلیل تجربهتان تغییری در ارزشها و باورهایتان ایجاد شد؟
بله، من بیشتر بر باورهای معنویم متمرکز شدم و این بخش بیشتری از درک من از زندگی شده است.
آیا به نظر میرسید که با یک موجود یا حضور عرفانی روبرو شدهاید، یا صدایی ناشناخته شنیدهاید؟
من با یک موجود مشخص یا صدایی که به وضوح منشأ عرفانی یا غیرزمینی داشت، روبرو شدم. پدربزرگم
آیا ارواح متوفی یا مذهبی را دیدید؟
من واقعاً آنها را دیدم.
آیا با موجوداتی روبرو شدید که پیشتر روی زمین زندگی میکردند و در ادیان با ذکر نام توصیف شدهاند (به عنوان مثال: عیسی، محمد، بودا و غیره)؟
نه
آیا در طول تجربهتان، اطلاعاتی در مورد وجود پیش از مرگ به دست آوردید؟
نه
آیا در طول تجربهتان، اطلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟
بله از اطلاعاتی که پدربزرگم به من داد
در طول تجربهتان، آیا اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟
نه
در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:
در طول تجربهتان، آیا دانش یا اطلاعات خاصی در مورد هدفتان کسب کردید؟
بله پدربزرگم به من گفت که این اطلاعات ویژه را به من میداد تا به من و خانوادهام منتقل کنم تا بتوانیم از غم مرگ رهایی یابیم و همه ی ما دوباره به هم بپیوندیم. میدانستم که وظیفه دارم این را به تمام خانواده منتقل کنم.
در طول تجربهتان، آیا اطلاعاتی در مورد معنای زندگی کسب کردید؟
بله لطفاً به بالا مراجعه کنید
در طول تجربهتان، آیا اطلاعاتی در مورد زندگی پس از مرگ کسب کردید؟
نه
آیا اطلاعاتی در مورد نحوه ی گذراندن زندگی هایمان کسب کردید؟
نه
در طول تجربهتان، آیا اطلاعاتی در مورد دشواری ها، چالشها و سختیهای زندگی کسب کردید؟
نه
در طول تجربهتان، آیا اطلاعاتی در مورد عشق کسب کردید؟ بله پدربزرگم به ما گفت که چقدر همه ی ما را با احساسی عمیق دوست دارد.
پس از تجربهتان، چه تغییرات زندگی در زندگی شما رخ داد؟ تغییرات بزرگ در زندگیم
آیا روابط شما به طور خاص به دلیل تجربهتان تغییر کرده است؟
بله، دلسوزتر
پس از NDE:
آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار بود؟
بله، تلاش برای بیان این احساس دوستداشتنی با کلمات دشوار است.
این تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در زمان تجربه رخ دادهاند، چقدر دقیق به یاد میآورید؟
من این تجربه را دقیقتر از سایر رویدادهای زندگی که در زمان تجربه رخ دادهاند، به یاد میآورم.
آیا پس از تجربهتان، استعدادهای روحی، غیرمعمول یا ویژه ی دیگری دارید که پیش از تجربه نداشته اید؟
بله، من این موضوع را دنبال کرده و بعداً به عنوان یک واسطه ی روحی با افراد دیگر در آن سوی دنیا ارتباط برقرار کردم و به انتقال پیامها بین افراد اینجا در این قلمرو زمینی و عزیزانشان در دیگرسو کمک می کنم.
آیا یک یا چند بخش از تجربه ی شما وجود دارد که برای شما به طور خاص معنادار یا قابل توجه باشد؟
فقط ایده ی زندگی و مرگ و این واقعیت که بین زندگی در حال زیستن و مرگ ما جدایی وجود دارد تحریف شده به نظر میرسد. آگاهی من از این که کسانی که از دنیا رفتهاند، حداقل هنوز در هوشیاری زنده هستند، بسیار روشن است.
آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشتهاید؟ بله، چند ساعت. شوکه شدن کامل دیگران، زیرا بسیار منطقی بود و شواهدی وجود داشت.
آیا پیش از تجربه ی خود از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) اطلاعی داشتید؟
بله، فقط از طریق کتابها و رسانهها.
کمی پس از وقوع آن (چند روز تا چند هفته) در مورد واقعیت تجربه ی خود چه باوری داشتید؟
تجربه قطعاً واقعی بود. بسیار واضح.
اکنون در مورد واقعیت تجربه ی خود چه باوری دارید؟ تجربه قطعاً واقعی بود. هنوز هم بسیار واضح.
در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی تا به حال هیچ بخشی از این تجربه را بازتولید کرده است؟
بله، من رؤیاها یا پیامهای بیشتری از پدربزرگم داشتهام.