تجربه پس از مرگ ویلیام
خانه NDERF متداول NDE NDE خود را با ما در میان بگذارید


تجربه:

من دچار سانحه موتورسیکلت شده بودم و بیاد میاورم که در کف خیابان با درد شدیدی در ناحیه کمرم افتاده بودم. اولین نکته ای که متوجه شدم این بود که میتوانستم دست و پایم را حرکت بدهم. و سپس متوجه شدم که در نوعی آسانسور شیشه ای قرار دارم. ، من در نوعی بالابر شیشه ای قرار داشتم. من در آسانسور صبر کردم تا در باز شود و بعد از آن بیرون رفتم. منطقه ای که به آنجا رسیدم مثل یک مکعب و سراسر سفید و بسیار آرامش بخش بود. یک حالت خوشامدگویی در آنجا وجود داشت. به سمت چپ نگاه کردم و افرادی را دیدم که در یک خط ایستاده بودند، نوزادان تا بزرگسالان از هر سنی و آنجا حتی یک درخت هم وجود داشت.

در جلوی من و در یک گوشه شخصی ایستاده بود که ردای سفیدی داشت و در کنار او سربازی بود که با یک اسلحه زانو زده بود و لباس های ارتشی امروزی به تن داشت. در بین آن دو نفر نوری میدرخشید و من خیلی زود متوجه شدم که کجاهستم. من بیاد آوردم که در برنامه های تلویزیونی افرادی که تجربه مشابه داشتند میگفتند که به طرف نور نروید. من هم همین قصد را داشتم ولی نمیدانستم که در این صورت چه کاری باید انجام دهم؟

سپس با خودم فکر کردم که میتوانم کسی را در اینجا انتخاب کنم تا با کمک او برگردم؟ سپس ناگهان شنیدم که نام من از گوشه ای صدا زده میشود. سپس به آنجا نگاه کردم و ابری را دیدم که چرخان و غران بود پیش خودم فکر کردم که دوست دارم پیش همسرم برگردم. سپس رفتم به سمتی که نامم را صدا میزدند و آن صدا بلندتر شد. سپس صدایی را شنیدم که به زبان آلمانی میگفت او دچار فیبریلاسیون دهلیزی ( یک نوع اختلال خطرناک در ریتم قلب ) شده است. سپس شروع کردم به تنفس های ضعیف و چشمانم را باز کردم و دیدم که پزشک اورژانس بالای سرم است و دارد به من نگاه میکند و پرسنل اورژانس هم در حال قیچی کردن پیراهن من بود. پس از آن به حالت اغمای عمیقی فرورفتم که پر از کابوسهای وحشتناک بود.

اطلاعات زمینه ای:

تاریخ وقوع تجربه پس از مرگ: 12 اکتبر 2001

در زمان وقوع تجربه آیا خطری مرگبار زندگیتان را تهدید مینمود؟ بله تصادف موتورسیکلت

محتوای تجربه تان را چگونه ارزیابی میکنید؟ مثبت.

آیا مواد دارویی استفاده کردید که میتوانست در این تجربه اثرگذار باشد؟ خیر

آیا این تجربه شبیه یک رویا بود؟ من ابتدا فکر کردم که یک رویا است ولی بعد متوجه شدم که کجا هستم.

در طول تجربه چه موقع در بالاترین سطح درک و هوشیاریتان بودید؟ بسیار هوشیار بودم.

لطفا شنوایی تان را درلحظه تجربه با شنوایی روزمره تان مقایسه کنید. من شنیدم که نامم را از یک گوشه صدا زدند.

آیا وارد یک تونل شدید یا از آن گذشتید؟ من ابری را دیدم که چرخان و غران بود و درون آن رعد و برق بود در اینجا بود که نامم را صدا زدند و از آنجا بود که به سمت خانه برگشتم.

آیا با فردی که قبلا درگذشته یا فردی که هنوز هم زنده است روبرو شدید؟ در آنجا دو ردیف از آدمها را دیدم ولی هیچکدام را نمیشناختم و با آنها صحبت نکردم.

آیا نوری فرازمینی دیدید؟ یک نور روشن و گرد بین آن دو نفر دیدم که 18 تا 24 اینچ قطر آن بود

آیا احساس کردید که به دنیایی فرازمینی پا گذاشته اید؟ بله دنیایی رازآلود و عجیب.

طی این رویداد چه نوع احساساتی را تجربه کردید؟ من در ابتدا گیج و منگ بودم و احساس عجیبی داشتم.