محمدحسن حسین علیه مرگ تجربه
خانه NDERF متداول NDE NDE خود را با ما در میان بگذارید




تجربه:

سلام ما توی خونه یک کیسه بوکس داریم که من باهاش به صورت تفریحی مشت زنی می کنم ، و مدت زمان تغریبی تمرین من بین ۲۰ تا ۳۰ دقیقه هست . عصر یک روز از روز های ماه رمضان که روزه گرفته بودم برای تمرین به حیاط خونه رفتم و حدود ۳۰ دقیقه تمرین کردم ، تمرین بوکس به تنهایی باعث افد فشار خون میشه و البته با روزه بودن من این مورد بیشتر شده بود و بدن من کاملا ضعیف بود ، تمرین که تموم شد من برگشتم توی اتاق و رفتم پیش برادر بزرگترم ، اون روی مبل دراز کشیده بود و من هم نشستم و تکیه دادم به پاهای اون ، با هم صحبت می کردیم و من نفس نفس زنان به آرامی جواب می دادم و سرم رو شل کرده بودم به جلو ، که برادرم به شوخی گفت چرا مثل گوژ پشت شدی :) ، و سر من رو به عقب کشید طوری که گردن من روی زانوش قرار گرفت ، من تا اومدم بگم که نه این کار رو نکن حالم خوب نیست ، احساس خودم رو از دستم دادم و نتونستم جملم رو تموم کنم ، بعدش تموم درد های عضله هام و حس تنگی نفسم رو از دست دادم شرایط خوبی بود سبک و در ارامش بودم ، بعد دیدم که تموم وقایع زندگیم داره از جلوی چشمم رد میشه خاطرم نیست که اتفاقات خوب بود و یا بد ولی من حس خوبی داشتم ، همه چیز خیلی خیلی سریع گذر می کرد ولی من میتوسنم بفهمم و ببینم ، چیزی از اتاق و وضعیت جسمیم و یا برادرم یادم نبود ولی احساس می کردم دارم از زمین فاصله می گیرم و به تماشای زندگیم نشستم ، بعد مدتی که زمانش رو نمیدونم و برادرم هم مطمئن نبود دوباره اتاق رو دیدم ، برادرم سرم رو ول کرده بود ، چون خودش هم متوجه بی حسی من شده بود ، این عمیق ترین تجربه نزدیک به مرگ من بود ، البته من چند بار دیگه تجربه های نرسیدن خون به مغز رو هم داشتم ، ولی این بهترین حسی بود که داشتم ،خواستم دوباره تکرارش کنم ولی دیگه به ارون وضعیت نرسیدم.

مچکرم که خوندید

آيا تجربه شما با رويدادي مرگبار وتهديد کننده زندگي همراه بود؟ خير

آيا بيان تجربه شما در قالب واژه‌ها و الفاظ سخت و دشوار است؟ بله قطعا بیان این موضوعات سخت است ولی من در ان زمان هم از لحاظ جسمی در وضعیت خوبی نبودم طوری که حتی سرم رو هم نمیتونستم بالا نگه دارم و هم از لحاظ روحی از موضوعی بسیار ناراحت بودم و اندوه عمیقی در دل داشتم ، که بعد از ورود به این وضعیت تمام جسمم رو فراموش کردم یعنی انگار که اصلا وجود نداشت و تمام دقدقه های ذهنم و اندوه قلبم رو نداشتم و عالی و سبک بودم.

در طول تجربه خود، هشياري و آگاهي شما در مقايسه با هشياري و آگاهي اين دنيا چگونه بود؟ بسیار هوشیار تر از حالت عادی مطمئن نیستم مطمئن نیستم و نمیدونم اما هیچ دقدقه ای نداشتم و در بهترین وضعیتی بودم که تا به حال تجربه کردم لطفا بينايي خود را در هنگام تجربه با بينايي خود در زندگي عادي قبل از وقوع تجربه مقايسه کنيد

در زمان تجربه به جز تصاویری که از زندگی ام می دیدم که به سرعت و با صوت در گذر بودند چیز دیگری ندیدم.

لطفا شنوايي خود را در هنگام تجربه با شنوايي خود در زندگي عادي قبل از وقوع تجربه مقايسه کنيد کاملا میشنیدمو صدا های خیلی سریع را درک می کردم ولی این شنیدن از طریق گوش هایم نبود.

يا احساس کرديد که از بدن خود جدا شده ايد؟ خير

چه احساسات و هيجاناتي را هنگام تجربه خود احساس مي‌کرديد؟ آرامش مطلق ، تماشا و شنیدن وقایع زندگی که گمان می کنم از بزرگسالی به سمت تولد در حرکت بود

آيا در تجربه خود از ميان تونل گذشتيد؟ خير

آيا نوري فرامادي و فرازميني مشاهده کرديد؟ مطمئن نيستم

آيا احساس کرديد که با وجودهايي روحاني روبرو شده‌ايد و يا صداهايي با هويت نامشخص مي‌شنويد؟ خير

آيا با افرادي که قبلا فوت شده و يا زنده بوده‌اند ملاقات داشتيد يا حضور آنها را حس کرديد؟ خير

آيا در طول تجربه خود از رويداهاي گذشته زندگيتان مطلع شديد؟ بله تمام رویداد های زندگی و کار هایی را که انجام داده بودم و فکر های شخصی ام و گمان هایم راجب افراد آنها را به وضوح و بسیار سریع می دیدم و حس می کردم و گمان می کنم که می شنیدم ، اما نه از طریق گوش هایم ، که البته تماما واقعی و اتفاق افتاده بودند.

آيا احساس کرديد که به دنيايي ديگر متفاوت از اين دنيا وارد شده‌ايد؟ دنیای به وضوح عرفانی و یا عجیب و غریب جایی که وزن وجود نداشت ، درست یادم نیست ولی به گمانم نه سیاه بود و نه سفید احساس بلند شدن داشتم و از مکان قبلی ام به سمت بالا در حرکت بودم.

آيا سرعت زمان در آن لحظات سريع‌تر يا کندتر شده بود؟ به نظر مي‌رسيد سرعت گذشت زمان از حد معمول بيشتر يا کمتر شده است واقعا قابل توصیف نبود ، هم سریع اتفاق می افتاد و هم بسیار آرام می گذشت.

آیا ناگهان احساس کردید که همه چیز را می‌فهمید و درک می‌کنید؟ همه چیز درباره خودم و دیگران داشم نامه اعمالم را می دیدم ، و همه چیز راجب به خودم بود.

آيا با مانعي فيزيکي يا مکاني شبيه مرز برخورد کرديد؟ خير

آيا صحنه‌هايي از رخدادهاي آينده براي شما ظاهر شدند؟ خير

در طول تجربه خود آيا احساسي مبني بر يادگيري دانشي خاص داشتيد؟ مطمئن نيستم لطفا هر گونه تغییری که ممکن است در زندگی خود را پس از تجربه خود را رخ داده است مورد بحث Moderate changes in my life مهربان تر شدم ، خدا را بهتر احساس می کنم ، صبور تر شده ام

آيا در اثر تجربه شما ، تغييراتي در باورها و ارزش‌هاي شما به وجود آمده است؟ بله خداوند را بهتر درک می کنم و به بخشش و مهربانی او بسیار امیدوار تر شده ام. آيا در اثر اين

تجربه، شما قابليت انجام کارهايي غيرمعمولي و ماورايي (مثل تله پاتي، پيشگويي و ...) پيدا کرديد که قبل از تجربه قادر به انجام آن نبوده‌اید؟ مطمئن نيستم

آيا درباره تجربه خود با فرد يا افراد ديگري صحبت کرده‌ايد؟ بله بعد از روز ها با برادرم صحبت کردم , او گفت که تو داشتی می مردی.

آيا قبل از تجربه خود، اطلاعاتي درباره چنين تجربياتي (تجربيات نزديک به مرگ ) داشتيد؟ بله

درباره اصالت و واقعيت تجربه خود، در فاصله کمي بعد از آن (چند روز تا چند هفته) چه اعتقادي داشتيد؟ مدرکی در این رابطه برای اثبات ندارم ولی مطمئن هستم

درباره اصالت و واقعيت تجربه خود، در حال حاضر چه اعتقادي داريد؟ مطالعه در مورد تجربیات نزدیک به مرگ.

آيا در نتيجه اين تجربه، در ارتياطات شما با ديگران تغييري حاصل شده است؟ بله با دیگران مهربان تر شده ام و به خداوند و اهداف زندگی بیشتر فکر می کنم.

آيا در نتيجه اين تجربه، تغييراتي در باورهاي مذهبي و مناسک عبادي شما حاصل شده است؟ بله دریافتم که قسمتی از تعلیمات دینی ما اشتباه و دروغ است ولی به کلیت آن و برخی موارد یقین پیدا کردم.

وده است که بخش‌هايي از تجربه نزديک به مرگتان را براي شما مجددا ايجاد نمايد؟ چون من دچار کم خونی هستم برایم اتفاق می افتد ولی نه عمیق . اما یکبار که کمی عمیق بود را بازگو می کنم ،

در اتاق نشسته بودم و داشتم برای امتحان مطالعه می کردم و سریع می خواند ، صفحه که تمام شد از جا بلند شدم که چرا را خاموش کنم و بیرون بروم ولی ... بعد از مدتی دیدم که گوشه دیوار اتاق روی زمین افتاده ام و صورتم را به زمین چپ و راست می کنم و ضمضمه ای از مطالعاتم در ذهنم هست ، بلند شدم و دیدم پوست بینی ام رفته و زخم بزرگ ولی سطحی بر اثر سایش به زمین ایجاد شده و دریافتم که مغز من حالت مدتی قبل من را که برای دنبال خطوط سرم چپ و راست می شده را اجرا کرده ، البته این احساس بی هوشی بود و نه تجربه ای نزدیک به مرگ.

آيا سوالاتي که از شما پرسيده شد و اطلاعاتي که شما از طريق اين پرسشنامه ارائه کرديد توصيف کامل و دقيقي از تجربه شما مي‌باشد؟ کاملا صادقانه و بدون کم یا زیاد گفتن نوشتم