Kyah تجربه نزدیک به مرگ
خانه NDERF متداول NDE NDE خود را با ما در میان بگذارید




شرح تجربه:

نخستین تجربه پس از یک اقدام به خودکشی اتفاق افتاد. من حداقل هژده ساعت پس از یک مصرف بیش از حد دارو پیدا شدم. من آسیب مغزی ناشی از نرسیدن اکسیژن، یک تشنج و ایست قلبی، و به مدت سه هفته دیالیز به دلیل نارسایی کلیه داشتم.

از بدنم بیرون آمده و روی سقف بودم. به دختری روی یک تخت بیمارستان نگاه کردم و برایش متاسف شدم. من فکر کردم که چه اتفاق آن قدر بدی در زندگیش افتاده بود که او را تا این حد ناخوش کرده بود. من آن را به عنوان خودم نشناختم. من یک نور بسیار درخشان و کور کننده ای را بیرون پنجره دیدم. فکر کردم، "من نمی توانم از پنجره بیرون بروم، پس باید راهی متفاوت برای رسیدن به تونل وجود داشته باشد؟" از این رو من پایین در راهروهای بیمارستان شناور شدم. نمی توانستم نور را پیدا کنم. از کنار اتاقی که از آن بیرون رفته بودم رد شدم و دیدم که دکترها دارند می‌روند تو. شلوغ بود، بنابراین راه دیگری را در راهرو امتحان کردم. به این نتیجه رسیدم که روحم گم شده بود. این کاملاً منطقی بود، زیرا بر روی زمین بدون هیچ هدفی احساس گم شدگی می کردم.

من از طریق تله پاتی یک گفتگو با خدا داشتم. هوا تاریک بود و نمی توانستم او را ببینم. قیرگون بود و در هیچ بدنی نبودم. من درخواست کردم که زمین را ترک کنم. او گفت که من فقط در نیمه ی راه بودم. من پاسخ دادم که اگر نیمه ی دوم مانند نیمه ی نخست زندگی من است، برای همین است که من بیرون هستم. او به من گفت که من عمداً تا آنجا که ممکن است سختی ها را انتخاب کردم تا عمیقاً با افراد زیادی ارتباط برقرار کرده و آنها را بالا ببرم. من انتخاب را به خاطر نداشتم؛ اما بعد به یاد آوردم که وقتی کوچک بودم به آن فکر می کردم. من درباره ی آینده ام پرسیدم تا بدانم آیا زندگی من ارزشش را داشت یا فقط نبود بدبختی بود زیرا ارزش زیستن را نداشت. من یک نقش تاثیرگذار در زندگی می خواستم، تا برای عدالت با حقوق بسیار آرام بخش و خوشبختی کامل بجنگم. خدا به من گفت که باید چند سال سخت دیگر را پشت سر بگذارم و بعد همه چیز به سرعت تغییر خواهد کرد. او قول داد که هیچ دلیلی برای بازگشت از طریق خودکشی وجود نخواهد داشت. به او گفتم خیلی عصبانی هستم، حرفش را باور نداشتم و این که خیلی زود مرا می دید. او به من گفت برای گرفتن تصمیمم فقط چند سال صبر کنم.

مطمئن نیستم که در آن زمان از خواب بیدار شدم یا نه، اما چند خواب عجیب و واضح دیدم که فکر می کردم واقعی است. وقتی به راستی بیدار شدم آنقدر عصبانی بودم که برگشتم. بعداً با مادربزرگ مرحومم و سپس پدرم وقتی که یک سال بعد درگذشت، رابطه ای باورنکردنی داشتم. من از بیست سال اختلال خورنده ی شدید در مدت زمان کوتاهی بهبودی کامل یافتم. اکنون مانند این است که آدم دیگری از خواب بیدار شده ام.

رویداد دیگر، من یک تجربه ی بیداری معنوی کندالینی داشتم. مانند یک NDE بود زیرا پدر فوت شده ی من وارد بدنم شد و به من گفت که هدفم روی زمین "خدمت کردن" است. درباره ی آن به مامانم گفتم و وی گفت که او گفت این مأموریت او بوده و وی آن را به وی گفته بود. او تا پس از مرگش هرگز این را به من نگفت.

اطلاعات پس زمینه:

جنسیت: مونث

تاریخ وقوع تجربه ی نزدیک به مرگ: ۲۳ ژوئیه ۲۰۱۹

عناصر NDE:

در زمان تجربه ی شما، آیا یک رویداد تهدید کننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟ بله اقدام به خودکشی مرگ بالینی (قطع تنفس یا عملکرد قلب) تهدید کننده ی زندگی مانند ایست قلبی و خفگی دوم تا مرگ؟ مطمئن نیستم معنی این چیست.

محتوای تجربه ی خود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ هم دلپذیر و هم ناراحت کننده

آیا احساس کردید از بدن خود جدا شده اید؟ بله، من روی تخت بیمارستانم بودم و دیدم که پزشکان به اتاق من دویدند. من به وضوح بدنم را ترک کردم و بیرون از آن وجود داشتم.

بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری شما در طول تجربه چگونه با خودآگاهی و هوشیاری عادی روزمره ی شما مقایسه شد؟ خودآگاهی و هوشیاری بیشتر از حد معمول. چیزهای "شناخته شده"ای وجود داشت که هرگز در زندگی عادی به آن فکر نمی کردم، و هر تجربه سطح ادراک من را افزایش می داد، و ادراکات مختلف زندگی مرا متحول کرد.

در چه زمانی در طول تجربه در بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری خود قرار داشتید؟ چه نوع خودآگاهی؟ من در تمام مدت احساس هوشیاری می کردم، اما از نظر فیزیکی بیهوش بودم.

آیا افکار شما تسریع شده بودند؟ نه

ایل به نظر می رسید زمان سرعت می گیرد یا کند می شود؟ به نظر می رسید زمان سریعتر یا کندتر از حد معمول می گذرد. کندتر؟

آیا حواس شما زنده تر از حد معمول بودند؟ زنده تر از حد معمول

لطفاً بینایی خود را در طول تجربه با دید روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید. این یک رویای بسیار واضح بود که واقعی تر از بیداری به نظر می رسید.

لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید. همه چیز تله پاتیک بود، بنابراین نیازی به شنیدن نبود. کلمات را در قلبم احساس می کردم.

آیا به نظر می رسید از چیزهایی که در جاهای دیگر می گذرد آگاه بودید؟ بله، و حقایق بررسی شده است

آیا به درون یا از میان یک تونل عبور کردید؟ نه

آیا در تجربه ی خود موجوداتی را دیدید؟ نه

آیا با هیچ موجود مرده(یا زنده)ای برخورد کردید یا از آن آگاه شدید؟ بله برادرم و همسرش گویا وقتی مرا از دستگاه اکو بیرون آوردند به اتاق من آمدند. در خوابم، انها به دیدار من آمدند. وقتی به ملاقات والدینم در رنو رفتم، آنها خانه نبودند. با این حال، دریافتم که آنها هر دو در بیمارستان دیگری بودند، زیرا پدرم غش کرده و در بیمارستانی بستری بود، برای همین آنها خانه نبودند. من واقعا در خواب از بیمارستانی در رنو بازدید کردم اما نتوانستم والدینم را پیدا کنم.

آیا نور درخشانی را دیدید یا احساس کردید که توسط آن احاطه شده اید؟ یک نور به صورت غیرعادی درخشان

آیا یک نور غیرزمینی دیدی؟ بله، یک نور سفید کورکننده ی بسیار درخشانی از پنجره بود. ای کاش به آنجا می رفتم و وقتی از خواب بیدار شدم عصبانی بودم زیرا فهمیدم اگر به آنجا می رفتم دیگر برنمی گشتم.

آیا به نظر می رسید وارد دنیای غیرزمینی دیگری شده اید؟ چند مکان ناآشنا و عجیب چند مکان بیگانه. یکی فضای بیرونی بین زمین و آسمان بود. دیگری مانند زاغی بر فراز دره در آسمان شناور بود، آن هم در یک قطار تریاک.

چه عواطفی را در طول تجربه احساس کردید؟ خشم، برآشفتگی، آرامش، ناامیدی، اعتماد

آیا یک احساس آرامش یا لذت داشتید؟ آرامش یا لذت باورنکردنی

آیا یک احساس خوشی داشتید؟ نه

آیا یک حس هماهنگی یا اتحاد با کیهان داشتید؟ احساس می کردم با دنیا متحد شده یا با آن یکی هستم

آیا ناگهان به نظر می رسید همه چیز را فهمیده اید؟ همه چیز در مورد خودم یا دیگران. خوب، درک از چند سفر به فضاهای اثیری حاصل شد.

آیا صحنه هایی از گذشته تان به سراغتان آمد؟ بسیاری از وقایع گذشته را به یاد آوردم، تمام بدبختی هایم، مانند این که چگونه خود را در موقعیت هایی قرار دادم که مورد تجاوز قرار گرفتم و این که چگونه چند سالی بی اشتهایی/پرخوری عصبی داشتم.

آیا صحنه هایی از آینده برای شما پیش آمد؟ صحنه‌هایی از آینده شخصیم. زندگی من به‌عنوان موفقیت‌آمیز توصیف می‌شد، با شغلی که از آن بسیار راضی بودم، و تفاوت را زمانی ایجاد می کردم که آن را به گونه ای اصلاح می نمودم که هرگز عمداً بازنشسته نشوم.

آیا به یک مرز یا نقطه ی بی بازگشت رسیدید؟ به سدی رسیدم که اجازه ی عبور از آن را نداشتم؛ یا بر خلاف میلم بازگردانده شدم. من واقعاً نمی‌خواستم برگردم، اما به خدا اجازه دادم تا در مورد برگشت با من صحبت کند.

خدا، معنویت و دین:

پیش از تجربه تان چه دینی داشتید؟ سایر یا چند ایمان یهودی، سیکیسم، مسیحیت کاتولیک/برادران، تائوئیسم

آیا اعمال مذهبی شما از زمان تجربه تان تغییر کرده است؟ بله قطعا بیشتر مدیتیشن و دعا می کنم

هم اکنون دین شما چیست؟ یهودی

آیا تجربه ی شما دارای ویژگی های سازگار با باورهای زمینی شما بود؟ محتوایی که هم سازگار بود و هم با باورهایی که در زمان تجربه‌تان داشتید سازگار نبود. من هرگز به گم شدگی روحم فکر نکرده بودم که نمی توانست بفهمد نور راهی برای رفتن بود. این مکاشفه ای بود که باید بدنم را با روحم پیوند می داد تا روح را حس کنم، و از آنجایی که بدن روح را در خود جای داده است، به همین دلیل به آن معبد می گویند. این ذهنم را به هم ریخت.

آیا به دلیل تجربه‌تان تغییری در ارزش‌ها و باورهایتان داشتید؟ بله، من شروع کردم به تطبیق اعمالم با ارزش هایم

آیا به نظر می رسید با وجود یا حضور عرفانی مواجه شدید یا صدایی غیرقابل شناسایی شنیدید؟ با موجودی مشخص یا صدایی که به وضوح منشأ عرفانی یا غیرزمینی داشت مواجه شدم. آن را نشنیدم. تله پاتیک بود و او سازنده ی من بود.

آیا ارواح متوفی یا مذهبی را دیدید؟ نه

آیا با موجوداتی روبرو شده اید که پیشتر روی زمین زندگی می کردند و در ادیان با ذکر نام توصیف شده اند (مثلاً: عیسی، محمد، بودا و غیره)؟ نه

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد وجود پیش از میرایی به دست آوردید؟ بله، دریافتم مشکلم این بود که روحم گم شده بود و نیاز داشت هدایت شده و پیدا می شد. نمی‌توانستم بدون دانستن این که روحم می‌دانست داشت به کجا می‌رفت، بروم.

آیا در طول تجربه ی خود، اطلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟ نامطمئن یک تجربه ی متفاوت گفت همه چیز به هم مرتبط بود.

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟ بله با خدا صحبت کردم

در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:

آیا در طول تجربه ی خود، دانش یا اطلاعات خاصی در مورد هدف خود کسب کردید؟ بله حالا شش بار همین سوال است.

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد معنای زندگی به دست آوردید؟ بله، من پیش از تولد به توافق رسیدم که به همان اندازه برای به دست آوردن یک درک عمیق و آگاهی در مورد چگونگی کمک به دیگران برای بیرون آمدن از چالش هایشان تلاش خواهم کرد.

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد زندگی پس از مرگ به دست آوردید؟ بله، ارواح به زمین می آیند و می روند و زمین "تجربه ای" برای افزایش پیشرفت روح است.

آیا اطلاعاتی در مورد چگونه گذراندن زندگی هایمان به دست آوردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد دشواری ها، چالش ها و سختی های زندگی کسب کردید؟ آری

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد عشق کسب کردید؟ نه

پس از تجربه تان چه تغییراتی در زندگی شما رخ داد؟ تغییرات بزرگ در زندگی من. من از یک اختلال خورنده بهبودی کامل پیدا کرده و از تمام آسیب‌ها شفا یافتم، رابطه ی شکسته‌ام با مادرم را ترمیم کردم، تمام دارایی‌ام را برای یک زندگی بهتر ترک کردم، دیگر با چیزها یا بدی‌ها ارتباطی نداشتم.

آیا روابط شما به طور خاص به دلیل تجربه تان تغییر کرده است؟ بله، من فقط به افرادی اجازه می دهم که در زندگی شخصی من گم نمی شوند، اما این وظیفه ی من است که به دیگران کمک کنم پیدا شوند.

پس از NDE:

آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار بود؟ نامطمئن. افراد زیادی نمی توانند ارتباط برقرار کنند، اما من در بیان آن به عنوان یک داستان خوب هستم.

چقدر این تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند، دقیق به خاطر می آورید؟ من این تجربه را با دقت بیشتری نسبت به سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند به خاطر می آورم.

آیا پس از تجربه ی خود، موهبت روانی، غیر معمول یا ویژه ی دیگری دارید که پیش از تجربه نداشته اید؟ بله، من می توانستم با برخی از اجدادم صحبت و به تصویر بزرگتری متصل شوم

آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟ بله یکی دو ماه

آیا پیش از تجربه ب خود از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) آگاهی داشتید؟ بله نه زیاد، من هرگز درک نمی کردم که چگونه چیزی می توانست مسیر زندگی یک نفر را این قدر ناگهانی تغییر دهد. من فکر می کردم که مواجهه با مرگ بود که آنها را تغییر می داد. اما دریافتم که این NDE است که این تغییر زندگی را موجب می شود

در مورد واقعیت تجربه ی خود در مدت کوتاهی (روزها تا هفته ها) پس از وقوع آن چه باوری داشتید؟ تجربه قطعا واقعی بود.

اکنون در مورد واقعیت تجربه ی خود چه باوری دارید؟ تجربه قطعا واقعی بود.

در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی هیچ بخشی از تجربه را بازتولید کرده است؟ بله، یک شب یک بیداری کندالینی یا معنوی داشتم. در آن زمان من هرگز یک کلمه ی کندالینی نشنیده بودم و هرگز نمی دانستم بیداری معنوی چه معنا می داد؟

آیا سؤالات دیگری وجود دارند که بتوانیم برای کمک به شما در انتقال تجربه یرخود بپرسیم؟ سوالات زیادی وجود دارند که همان سوال را می پرسند. NDE من باعث تریاژ( triage )تجربیات دیگری شد که روحم را تقویت کرد. بنابراین NDE من تنها یک تجربه ی دنیوی دیگر نبود.