تجربه نزدیک به مرگ کریس کی
خانه NDERF متداول NDE NDE خود را با ما در میان بگذارید




شرح تجربه:

من بعد از به دنیا آوردن اولین فرزندم، در اثر خونریزی 8 واحد خون از دست دادم. جفت گیر کرده بود. نمی‌توانستند بگذارند من بخوابم، چون درست قبل از زایمان غذا خورده بودم. زایمان تا زمان مشکل بعد از زایمان به خوبی پیش رفته بود. یادم می‌آید که سردم بود و پتو می‌خواستم...

احساس کردم که دکتر داشت مرا تمیز می‌کرد و سعی داشت خونریزی را متوقف کند. از پرستار پرسیدم من دارم می‌میرم؟

سپس بالای بدنم شناور شدم که دیدم روی تخت دراز کشیده است. می‌توانستم تجهیزات اتاق و گفتگوی پرستاران و پزشکان را تشخیص دهم. من نترسیده بودم، اما از لحاظ احساسی از صحنه جدا شده بودم. من فکر کردم «هممم، باید مرده باشم». سپس به یاد نوزاد تازه متولد شده‌ام افتادم و دعا کردم «لطفا اجازه بده بمونم. من یک بچه کوچک دارم».

یادم می‌آید که حرکت خون در رگ‌هایم را حس می‌کردم و خون بسیار سرد بود، مانند آب یخ. بعد از آن برگشتم.

دکتر گفت که نزدیک بود مرا از دست بدهد. بچه من ساعت 11:35 شب به دنیا آمد. دکتر ساعت 3 صبح کار روی من را تمام کرد. او هرگز تسلیم نشد.

من در طول این مدت هیچ وقت بیهوش نبودم.

اطلاعات زمینه‌ای:

جنسیت: زن

تاریخ رویداد تجربه نزدیک به مرگ: 5 سپتامبر 1973

موقع تجربه‌تان، رویدادی که زندگی‌تان را تهدید کند وجود داشت؟ بله، زایمان

عناصر سازنده‌ی تجربه‌ی نزدیک مرگ:

محتوای تجربه خود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ درهم و متنوع

آیا مواد (مخدر، محرک، بیهوشی یا...) یا دارویی استفاده کردید که این تجربه را تحت تأثیر قرار دهد؟ خیر

تجربه‌تان شبیه یک خواب بود؟ خیر

در طول تجربه‌تان چه زمانی بیشترین سطح آگاهی و هشیاری را داشتید؟ احساس آرامش و هشیاری داشتم.

آیا به نظر می‌رسید که زمان سریع‌تر یا کندتر شده است؟ به نظر می‌رسید همه‌چیز در یک لحظ اتفاق می‌افتد؛ یا زمان ایستاده است یا کلا معنای خود را از دست داده است (بی زمانی).

در طول تجربه چه احساسی داشتید؟ آرامش

خدا، معنویت و دین:

قبل از تجربه‌تان چه دینی داشتید؟ نامطمئن

الان چه دینی دارید؟ نامطمئن

در مورد زندگی صرفا زمینی ما غیر از زندگی دینی‌مان:

تغییراتی که در طول زمان بعد از تجربه داشتید: تقریبا همان که بودم.

بعد از تجربه نزدیک به مرگ:

آیا توضیح این واقعه در قالب کلمات سخت است؟ خیر

آیا بعد از تجربه خود، موهبت و استعداد روحی، غیرمعمولی یا سایر موهبت‌های خاص پیدا کردید که قبل از تجربه‌تان نداشتید؟ خیر

آیا یک یا چند بخش از تجربه شما وجود دارد که به خصوص برای شما معنادار یا قابل توجه است؟ بدترین بخش آن این است که نمی‌توانی آرامش را بدون مردن تجربه کنی.

آیا تا به حال این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته‌اید؟ بله

در هر زمان از زندگی‌تان، آیا هیچ‌وقت چیزی وجود داشته که قسمتی از تجربه‌تان را بازتولید کند؟ خیر