تجربه نزدیک به مرگ
خانه NDERF متداول NDE NDE خود را با ما در میان بگذارید


تجربه:

در مقایسه با سایرین من دوران کودکی بدی داشتم، به دفعات از مدرسه فرار میکردم و با دیگران دعوا میکردم. یکی از این دعوا ها در کوچه بولینگ در اتاق بازی های ویدئویی رخ داد. من و دوتا از دوستانم برای یکی از پسرها مزاحمت ایجاد کردیم. و او هم دوستانش را برای مبارزه با ما خبر کرد. ولی نتیجه این دعوا برای ما خوب نبود. آنها هفت نفر بودند و ما سه نفر. در اثر این دعوا سر من به دیوار اتاق کوبیده شد و سپس آن اتفاق رخ داد. در ابتدا همه چیز تاریک بود ولی کم کم همه چیز واضح شد و متوجه شدم که دارم از بالا تمام صحنه دعوا را میبینم. اولین نکته ای که توجه من را جلب کرد این بود که من داشتم وقایع پیش رویم را از بالا و از گوشه ای در سقف اتاق بازیهای ویدئویی نگاه میکردم. دیدم که یک پسر بزرگتر و قوی تر داشت پسری که سر من را به دیوار کوبیده بود به سمت خود میکشید. سپس متجه دو بچه دیگر شدم یک پسر و یک دختر که داشتند به سمت پنجره ای که در گوشه اتاق بود میدویدند. در تمام این مدت من هیچ صدایی نمیشنیدم. ترس و وحشتی که در ابتدا همراه با تاریکی وجود داشت، از بین رفته بود. همه چیز خوب بود. من احساس خوبی داشتم و بهتر است بگویم همه چیز خنثی بود. من متوجه شدم که اجزای اسکلت صورتم وجود ندارند. برایتان توضیح میدهم: وقتی شما به اطرافتان نگاه میکنید در میدان دید شما موانعی وجود دارد مثل بینی، پلکها، استخوانهای گونه، و..... شما متوجه وجود این موانع نیستید مگر زمانی که وجود نداشته باشند. این قسمت از تجربه یکی از عجیب ترین قسمت های کل رویداد بود. در ورای من آنسوی دیوار و سقف تاریکی کامل حکمفرما بود. من میتوانستم افرادی را که در اتاق مجاور در حال بازی بیلیارد بودند ببینم.

سپس دوباره همه چیز تاریک شد. آخرین چیزی که بیاد میاورم این بود که مرتبا بهوش میامدم و از هوش میرفتم.

تاریخ وقوع تجربه: آوریل 1980

آیا در زمان وقوع تجربه خطری مرگبار زندگی شما را تهدید میکرد؟ من در آن لحظه یک دعوا و درگیری خطرناک داشتم و سر من به دیوار کوبیده شده بود. و فکر میکنم این حالت خطر جانی برای من داشت.

محتوای تجربه تان را چگونه ارزیابی میکنید؟ مثبت

آیا مواد یا دارویی استفاده کرده بودید که می توانست در این تجربه اثرگذار باشد؟ خیر

آیا این تجربه شبیه یک رویا بود؟ خیر بسیار واقعی بود هرگز تجربه ای مانند آن نداشتم.

آیا احساس کردید که از بدنتان جدا شدید؟ بله من در بالای بدنم شناور بودم.

در طول تجربه چه موقع در بالاترین سطح درک و هوشیاریتان بودید؟ در تمام مدت کاملا هوشیار بودم.

به نظر شما سرعت گذر زمان تندتر یا کندتر شده بود؟ من در آن زمان 13 ساله بودم خیلی چیزها بنظرم عجیب بود ولی متوجه گذر زمان نشدم.

لطفا شنوایی تان را در لحظه تجربه با شنوایی روزمره تان مقایسه کنید. در آنجا اصوات مبهم بودند و گاهی هیچ صدایی وجود نداشت.

آیا احساس کردید که از هر آنچه اطرافتان اتفاق می‌افتد آگاه هستید؟ بله یکی از دوستانم پسربچه ای که مرا کتک زده بود به طرف خود کشید.

آیا وارد یک تونل شدید یا از آن گذشتید؟ خیر

آیا با فردی که قبلا درگذشته یا شخصی که هنوز هم زنده است رو به رو شدید؟ خیر

آیا نوری فرازمینی دیدید؟ خیر

آیا احساس کردید پا به دنیایی فرازمینی گذاشتید؟ خیر

طی این رویداد چه نوع احساساتی را تجربه نمودید. کاملا بدون احساس و خنثی بودم.

آیا لحظه‌ای فرارسید که ناگهان احساس کنید در حال فهمیدن همه چیز می‌باشید؟ خیر

صحنه‌هایی از آینده به سراغتان آمد؟ خیر

آیا به نقطه‌ای رسیدید که پس از عبور از آن، حق بازگشت به دنیا را نداشته نباشید؟ خیر

قبل از تجربه تان چه دینی داشتید؟ دقیقا مطمئن نیستم

الان چه دینی دارید؟ الان لیبرال هستم

آیا به خاطر این تجربه ارزش ها و باورهایتان را تغییر داده اید؟ بله پس از این تجربه دیگر از مرگ نمیترسم.

این تجربه روابطتان را چگونه تحت تاثیر قرار داد؟ این تجربه روی کل زندگی من اثر گذاشت. من جزییات آثار آن را بیاد نمیاورم ولی در کل آن را هرگز فراموش نمیکنم.

آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار بود؟ خیر

آیا گمان می کنید بعد از این تجربه استعداد غیر طبیعی، خاص و یا روانی به دست آورده اید؟ خیر

آیا در این تجربه بخشی وجود دارد که معنا و مفهوم خاصی برای شما داشته باشد؟ بهترین قسمت آن این بود که اصلا ترسناک نبود و بدترین قسمت زمانی بود که در تاریکی مطلق قرار داشتم. شاید به این دلیل بود که از ورای دیوار به آنطرف مینگریستم.

آیا تا بحال این تجربه را با دیگران در میان گذاشته اید؟ بله ولی به سختی باور کرده اند. به هر حال برای من مهم نیست که دیگران چه فکری میکنند.

آیا چیز دیگری هست که بخواهید در مورد تجربه تان بگویید؟ نه

آیا پاسخ ها و پرسش‌های مطرح شده به خوبی بیانگر تجربه تان بودند؟ مطمئن نیستم.