تجربه نزدیک به مرگ Ginger M
خانه NDERF متداول NDE NDE خود را با ما در میان بگذارید




شرح تجربه:

من یک زایمان سریع داشتم، اما دکتر آماده نبود. در اتاق زایمان نبودم، بلکه در یک اتاق درد پیش از زایمان بودم. پرستار تلاش کرد در راه رفتن به اتاق زایمان وادارم کند زور نزنم. بچه ام با یک فشار بیرون آمد. دکتر پشت میز ایستاد. سرم را بلند کرده و پرسیدم چه مشکلی وجود دارد؟ دیدم جفت جنین تقریبا پاره شده بود. آنها مارپیج ها را می شمردند.

سه روز پس از زایمان درد وحشتناکی در سمت راست و پایین شکم داشتم. کادر پزشکی مدام به من می‌گفتند که دردهای بعد از آن بود. این فرزند دوم من بود و من می دانستم که آنها اشتباه می کردند. من تب ۱۰۴ درجه ی فارنهایت داشتم. شب سوم پس از زایمان، بلند شدم تا به دستشویی یروم و احساس کردم چیزی از من بیرون افتاد. توده ی سیاهی بود که بخشی از جفت جنین پاره شده بود. روی زمین شروع به خونریزی کردم. فریاد زدم و کمک خواستم و پرستاران مرا به رختخواب بردند. به شوهرم زنگ زدم و گفتم که چه اتفاقی افتاده است. به کارکنان گفتم دارم از حال می‌روم.

دریافتم که داشتم از سقف نگاه می کردم. جالب اینجاست که بخشی از دیوار اتاق بیمارستان ناپدید شده بود. یکی از پرستارها را دیدم که بازویش را بلند کرد تا ضربه ای به من بزند. سپس متوجه پلکانی با دو نفر شدم. به سمت آنها رفتم، که مرا تا بالای پله ها همراهی کردند. من شگفت انگیزترین احساس عشق و آرامشی را که مرا در برگرفته بود احساس کردم. هرگز نمی خواستم این حس تمام شود. بیرون به درون باغی زیبا قدم گذاشتم، جایی که مادربزرگم چشم به راه من بود. او جوان بود، اما می دانستم که او بود. او برای مدتی دراز با من گفتگو کرد. در آن مکان زیبا قدم زدیم و او به من گفت که این باغ او بود. سپس به سمت یک دروازه ی بزرگ، جواهرنشان رفتیم. می توانستم درخشش های طلایی آن سوی دروازه را ببینم. مادربزرگم به من گفت نمی توانستم از دروازه بگذرم چون وقت من نبود. من اعتراض کردم و او مرا هل داد. به درون بدن خاکی ام افتادم.

هیچ کس به چیزی که من دیده بودم گوش نمی کرد. بهبود یافتن مدت زیادی طول کشید . من می دانم که در تمام آن سال ها برای من چه اتفاقی افتاده است و روی آنچه احساس کردم و دیدم می ایستم.

اطلاعات پس زمینه:

جنسیت: مونث

تاریخ تجربه ی نزدیک به مرگ: 1981/9/21

عناصر NDE:

در زمان تجربه ی شما، آیا یک رویداد تهدید کننده ی زندگی مرتبطی وجود داشت؟ بله زایمان CPR داده شده مرگ بالینی (قطع تنفس یا عملکرد قلب) خونریزی پس از زایمان

محتوای تجربه ی خود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ کاملا دلپذیر

آیا احساس کردید از بدن خود جدا شده اید؟ بله می توانستم کارکنانی را که روی من کار می کنند ،ببینم و بشنوم. اهمیتی ندادم و بدنم را ترک کردم. من به وضوح بدنم را ترک کرده و خارج از آن وجود داشتم.

بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری شما در طول تجربه چگونه با خودآگاهی و هوشیاری عادی روزمره ی شما مقایسه شد؟ خودآگاهی و هوشیاری عادی درست همان گونه.

در چه زمانی در طول تجربه در بالاترین سطح خودآگاهی و هوشیاری خود قرار داشتید؟ هرگز فکر نکردم هوشیاریم را از دست دادم. فقط درد نداشتم. از سقف تماشا می کردم.

آیا افکار شما تسریع شده بودند؟ نه

آیا به نظر می رسید زمان سرعت می گیرد یا کند می شود؟ به نظر می رسید همه چیز به یکباره اتفاق می افتد. یا زمان متوقف شد یا تمام معنی خود را از دست داد، ساعت ها به نظر می رسید.

آیا حواس شما زنده تر از معمول بودند؟ زنده تر از حد معمول

لطفاً بینایی خود را در طول تجربه با دید روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید. بدون تغییر

لطفاً شنوایی خود را در طول تجربه با شنوایی روزمره تان که بلافاصله پیش از تجربه داشتید مقایسه کنید. بدون تغییر

آیا به نظر می رسید از چیزهایی که در جاهای دیگر می گذرد آگاه بودید؟ نه

آیا به درون یا از میان یک تونل گذشتید؟ بله پلکانی که از آن بالا نرفتم. من با دو موجود در کنارم از پله ها به بالا جابجا شدم.

آیا در تجربه ی خود هیچ موجوداتی دیدید؟ من در واقع آنها را دیدم

آیا با هیچ موجود مرده(یا زنده)ای برخورد کردید یا از آن آگاه شدید؟ بله مادربزرگم، که وقتی من یازده ساله بودم فوت کرده بود.

آیا نور درخشانی را دیدید یا احساس کردید که توسط آن احاطه شده اید؟ نوری آشکارا با منشأ عرفانی یا دیگر جهانی.

آیا یک نور نور غیرزمینی دیدی؟ نه آیا به نظر می رسید وارد دنیای غیرزمینی دیگری شده اید؟ یک قلمرو آشکارا عرفانی یا غیرزمینی، من در باغی زیبا با رنگ‌های گل‌هایی که بسیار پر جنب و جوش بودم. من می توانستم صدای جریان آب را در نزدیکی بشنوم.

چه عواطفی را در طول تجربه احساس کردید؟ عشق و آرامش بی کران

آیا یک احساس آرامش یا لذت داشتید؟ آرامش یا لذت باورنکردنی

آیا یک احساس خوشی داشتید؟ خوشی باور نکردنی

آیا یک حس هماهنگی یا اتحاد با کیهان داشتید؟ احساس کردم دیگر با طبیعت در کشمکش نیستم.

آیا به نظر می رسید ناگهان همه چیز را فهمیده اید؟ همه چیز در مورد خودم یا دیگران. آگاهی یافتم که باید به همه ی نوع بشر کمک کنم.

آیا صحنه هایی از گذشته تان به سراغتان آمد؟ نه. می دانستم که تازه بچه دار شده بودم. من همچنین از چیزهای اشتباه زندگیم آگاه بودم.

آیا صحنه هایی از آینده برای شما پیش آمد؟ نه

آیا به یک مرز یا نقطه ی بی بازگشت آمدید؟ به سدی رسیدم که اجازه ی عبور از آن را نداشتم؛ یا بر خلاف میلم بازگردانده شدم. به دلیل عشق و آرامشی که مرا در بر گرفته بود، کاملا آماده بودم تا وارد دروازه شوم. به پشت به سمت زمین هل داده شدم

خدا، معنویت و دین:

پیش از تجربه تان چه دینی داشتید؟ مسیحی- پروتستان می دانستم که مادربزرگم فرشته ی نگهبان من بود، او این را به من گفت. عیسی در بیشتر زندگیم بوده است.

آیا مناسک مذهبی شما از زمان تجربه تان تغییر کرده است؟ نه

هم اکنون دین شما چیست؟ مسیحی- پروتستان. من فرزند خدا هستم.

آیا تجربه ی شما دارای ویژگی های سازگار با باورهای زمینی شما بود؟ محتوایی که هم سازگار بود و هم با باورهایی که در زمان تجربه ی خود داشتید سازگار نبود. این بیشتر از چیزی است که من در سن ۲۱ سالگی هرگز فکر می کردم.

آیا به دلیل تجربه‌تان تغییری در ارزش‌ها و باورهایتان داشتید؟ نه

آیا به نظر می رسید با وجود یا حضوری عرفانی مواجه شدید، یا صدایی غیرقابل شناسایی شنیدید؟ نه

آیا ارواح متوفی یا مذهبی را دیدید؟ من واقعا آنها را دیدم

آیا با موجوداتی روبرو شده یا از آنها آگاه شدید که پیشتر روی زمین زندگی می کردند و در ادیان نام آنها برده شده است (مثلاً: عیسی، محمد، بودا و غیره)؟ نا مطمین. می دانستم که پروردگارم نزدیک بود. عشق عالی بود.

در طول تجربه ی خود، آیا اطلاعاتی در مورد وجود پیش از میرایی به دست آوردید؟ نه

آیا در طول تجربه ی خود، اطلاعاتی در مورد ارتباط جهانی یا یگانگی به دست آوردید؟ نامطمئن. من فقط می دانم که تنها یک خدا وجود دارد و من یک روز در حضور او خواهم بود.

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد وجود خدا کسب کردید؟ بله، من می دانستم که عیسی در آن نزدیکی بود. من او را ندیدم.

در مورد زندگی زمینی ما غیر از دین:

آیا در طول تجربه ی خود، دانش یا آگاهی ویژه ای در مورد هدف خود کسب کردید؟ بله من ترسی از عبور ندارم. من می دانم متعلق به چه کسی هستم. من می دانم به کجا می روم. من چهل سال را به عنوان پرستار گذراندم.

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد معنای زندگی به دست آوردید؟ بله یکدیگر را دوست بدارید، و به هم کمک کنید.

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد زندگی پس از مرگ به دست آوردید؟ بله چشم به راه من است. هرگز چیزی غیر از این نخواهم گفت.

آیا اطلاعاتی در مورد چگونه گذراندن زندگی هایمان به دست آوردید؟ بله اطلاعاتی به من داده شد که بتوانم با آن زندگی و هرگز به کسی فاش نکنم.

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد دشواری ها، چالش ها و سختی های زندگی کسب کردید؟ بله به من اطلاعاتی در مورد رویدادهای آینده ی زندگیم داده شد.

آیا در طول تجربه ی خود اطلاعاتی در مورد عشق کسب کردید؟ بله من توسط عشق بی کران احاطه شده بودم.

پس از تجربه تان چه تغییراتی در زندگی شما رخ داد؟ تغییرات بزرگ در زندگیم. من در ۶۰ سالگی یک NDE دیگر داشته ام.

آیا روابط شما به طور خاص به دلیل تجربه تان تغییر کرده است؟ بله من نسبت به همه دلسوز و مهربان هستم.

پس از NDE:

آیا بیان این تجربه با کلمات دشوار بود؟ نه

چقدر این تجربه را در مقایسه با سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند، دقیق به خاطر می آورید؟ من این تجربه را با دقت بیشتری نسبت به سایر رویدادهای زندگی که در پیرامون این تجربه رخ داده اند به خاطر می آورم. من در اعتقادم به خداوند استوار هستم.

آیا پس از تجربه ی خود، موهبت روانی، غیر معمول یا ویژه ی دیگری دارید که پیش از تجربه نداشته اید؟ نه

آیا یک یا چند بخش از تجربه ی شما وجود دارد که به ویژه برای شما معنادار یا قابل توجه است؟ مادربزرگ من فرشته ی نگهبان من است. هر چه او به من گفت اتفاق افتاده است. چیزهای بیشتری برای آمدن (و رخ دادن)وجود دارد.

آیا تا کنون این تجربه را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟ بله در ابتدا هیچ کس مرا باور نکرد. گفتند توهم زده ام. نه، این واقعی است. من هرگز در مورد اتفاقی که برایم افتاده دودل نشده ام. مردم اکنون برای شنیدن در این باره بازتر هستند.

آیا پیش از تجربه ی خود از تجربه ی نزدیک به مرگ (NDE) آگاهی داشتید؟ نه

در مورد واقعیت تجربه ی خود در مدت کوتاهی (روزها تا هفته ها) پس از وقوع آن چه اعتقادی داشتید؟ تجربه قطعا واقعی بود. به اندازه نفس کشیدن واقعی بود.

اکنون در مورد واقعیت تجربه ی خود چه اعتقادی دارید؟ تجربه قطعا واقعی بود. هنوز هم دارای وضوح بلورین است، همه ی چیزهایی که دیدم و شنیدم.

در هیچ زمانی از زندگی شما، آیا هیچ چیزی هرگز بخشی از تجربه را بازتولید کرده است؟ نه

آیا هیچ چیز دیگری وجود دارد که دوست داشته باشید در مورد تجربه ی خود بیفزایید؟ به من گفته شد برخی از چیزهایی که به من گفته شده را هرگز فاش نکنم.

آیا پرسشهای دیگری وجود دارند که ما بتوانیم برای کمک به شما در انتقال تجربه ی خود بپرسیم؟ هیچ. سپاسگزارم.